سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


  عزیز الله خان فولادوند ، نابغه ای بی بدیل

عزیزالله خان فولادوند فرزند عبدالله خان هژیر السلطان  رییس ایل فولادوند از شاخه جلیله چهارلنگ بود. بعد از فوت پدرش ملقب به هژیر السلطان گردید ولی بنا به رنجش هایی که پیدا کرده بود خیلی زود از این مقام و عنوان استعفا داده ، ترجیح داد بدون یدک کشیدن هر عنوان و لقبی با مردم و در کنار آنان باشد. وی  از قوه سامعه و نعمت شنوایی محروم بود ولی در هوش، ذکاوت ، فراست ، ادب و شجاعت یکی از نوابغ روزگار بود. در شعر و ادبیات فارسی و علوم عربی اشراف زیادی داشت ، از علوم معقول و منقول نیز بهره مند بود. سال ها در دیوان اشعار اساتید و شعرای قدیم بسیار تتبع  و تحقیق نمود و عالی ترین تفسیر و تاویل شعر می گفت و با وحید دستگردی در این خصوص ساعتها به بحث می نشست. عزیز الله خان همه فضایل اخلاقی نیک یک ایرانی خصوصاً در سخاوت و مهمان نوازی را دارا بود

اگر چه از نعمت شنوایی محروم بود ، خداوند کریم قدرت و توانایی خارق العاده ای در لب خوانی به وی بخشید. از حرکت لب ، سخن گوینده را ادراک می کرد و جواب می داد. نقل می کنند از نیم فرسنگ راه اگر دو نفر با یکدیگر سخن می گفتند با دوربین از حرکت لب ،  سخن آنها را درک کرده و از حرکت قلم نیز خط کاتب را از دور می خواند. نقل می کنند ناصرالدین شاه که این خبر حیرت آور را شنید ، علاقمند گردید که از نزدیک وی را ببیند و خود شخصاً او را بیازماید. شاه از پنجاه قدم فاصله کاتب خود را امر کرده بود ، چنین بنویسد: « اگر عبدالله خان از دور این خط را بحرکت قلم خواند شایان خلعت شاهانه است و گرنه مستحق مجازات سخت» عبدالله خان فوراً از دور می گوید: «  اعلیحضرتا امر بفرمایید خلعت را حاضر کنند.»

در حوادث دوران مشروطیت ،با حرکت ایل بختیاری به سمت تهران برای سرنگونی استبداد ، عزیز الله خان نیز که انسان متدین و وطن دوستی بود و روحیاتی آزاد منشانه ای داشت. در راس گروهی از سواران ایل جلیل فولادوند به مشروطه خواهان پیوست و در تصرف تهران ، خلع محمدعلی شاه از سلطنت، سقوط استبداد و استحکام پایه های مشروطیت جانفشانی ها کرد. در جنگ گلوله ای به سختی به پهلویش اصابت کرد که همگان پنداشتند که جان سالم بدر نخواهد برد. به مدت چهار ماه در بیمارستان بستری گردید و معالجه شد. با استقرار مشروطه خواهان در تهران ، رقابت بر سر تقسیم قدرت  و تعیین جهت و مشی مشروطه به کشمکش و منازعه ای ویرانگر تبدیل گردید. ترور ، قتل ، وحشت ، هرج و مرج و ناامنی بر پایتخت سایه انداخته بود. دولت های روس و انگلیس با وارد ساختن مهره های خود به جمع مشروطه خواهان ، سوار بر موج شده ، مشروطیت را به سمت و سوئی می بردند که منافع آنها را تضمین می کرد.

عزیز الله خان که صاحب دانش و کمال بوده ، به میهن خود عشق می ورزید ، وقتی قبایح و کج رفتاری برخی از فاتحان تهران را دید ، بسیار اندوهگین و نارحت گردید. پس از مشورت با دهها کلانتر و معتمد بختیاری ، تدبیر این بود که تهران را ترک کنند تا دامن آنان به بد نامی آلوده نگردد. عزیز الله خان با صدها نیله سوار بختیاری که در حرکتی نمادین و در اعتراض به عملکرد برخی سران مشروطه  تهر ان را ترک کرده در کهریزک و امامزاده شاه عبدالعظیم استقرار یافته بودند ، خداحافظی کرده با قهر و ناراحتی  به همراه سواران خود تهران را ترک کرده با خود عهد بست که دیگر به تهران نیاید و داخل هیچ کار نشود.

وقتی روس و انگلیس به بهانه فعالیت طرفداران آلمان در ایران ، در جنگ جهانی اول کشور ما را اشغال کردند ، بسیاری از شخصیت های دینی و سیاسی از تهران و شهرهای بزرگ خارج شده و در دفاع از کشور و حفظ استقلال آن کمیته ای با نام « کمیته دفاع ملی » تشکیل داده به کرمانشاه مهاجرت کرده و در آنجا یک دولت ملی تاسیس کردند. عزیز الله خان نیز که از اشغال کشورش عصبانی بود ، به جمع مهاجرین پیوست و از هیچ گونه مساعدت و همراهی با مهاجرین ، فداکاری و سپاه آرایی در راه وطن با آنکه خطرهای بزرگی داشت ، کوتاهی نکرده چندین سال در کنار دیگر مجاهدان ایرانی با روسها و انگلیسی ها مبارزه کرد. با پایان جنگ جهانی اول و بازگشت مهاجرین وی نیز به زادگاه خود بازگشت و مشغول زراعت و اداره املاک خود گردید و تا پایان عمر در کنار مردم بود. خدایش رحمت کند.

 برگرفته از کتاب مشاهیر بختیاری   


  


معرفی روستای قهی

 

    قهی نام روستایی است که در 70 کیلومتری شرق اصفهان واقع است و از توابع شهرستان کوهپایه محسوب می‌گردد. نام این روستا که براساس روایات متعلق به دوره‌های قبل از اسلام و درواقع به نام کهی بوده به معنای جای پست مقابل واژه کوهپایه است. باستان‌شناسان معتقدند مسجد جامع قهی پیش از اسلام آتشکده زرتشتیان بوده است.

    روستای تاریخی قهی به علت قرار گرفتن در دل کویر تا 50 سال قبل، مرکز شترداری ایران بوده است اما با ورود اتومبیل و کامیون این حرفه کم‌کم در روستا رو به فراموشی سپرده شد و جمعیت روستا نیز که شترداری حرفه اصلی‌شان بود به مرور از روستا کوچ کرد و از جمعیت 3000 نفری آن طی 50سال گذشته کمتر از 800 نفرباقی مانده است. «ماکسیم سیرو» در کتاب راه‌های تاریخی اصفهان نیز در 60 سال قبل از روستای قهی به عنوان یک شهر یاد کرده است.
به روایتی هم گفته می‌شود که نام این روستا پیش از این «کسی» بوده و زمانی بیش از 70 دستگاه شترخوان، کاروانسرا و هزاران شتر برای حمل کالاهای تجاری در این منطقه وجود داشته است که در حال حاضر تمامی آن متروکه شده است.

    روستای قهی یکی از تاریخی‌ترین روستاهای استان اصفهان است. برخی از خانه‌های تاریخی این روستا قدمتی برابر با دوره صفویه دارند و کلیت بافت آن را خانه‌هایی از دوره قاجار تشکیل داده است. تاکنون 65 درصد از بافت تاریخی روستای قهی سالم مانده است.

اهالی و مردم این روستا به زبان و لهجه منحصر بفردی با هم تکلم می‌کنند که رواج چنین زبانی نشان از وجود فرهنگ دیرینه این روستا دارد.

    در این روستا حدود 20 اثر ثبت شده ملی مربوط به دوره صفویه و قاجار و خانه‌های قدیمی زیادی مربوط به 500 سال پیش وجود دارد. در میان این ساختمان‌ها، شترخانه‌ها و کاروانسراهای زیادی که هنوز ثبت نشده نیز به چشم می‌خورد.

    مرمت و احیا شترخان‌ها (محل‌های نگهداری شتر) یکی از مهم‌ترین اهداف احیای روستای قهی است. معماری گذشته روستای قهی شامل دیوارها، برج و باروها و سردرهای بلند که شکلی نیمه اشرافی‌ دارد، متفاوت از بناهای ساده? روستایی هم عصر خود است. این معماری علاوه بر ساختمان‌های شترخان، خانه‌های مسکونی را هم در بر می‌گیرد.

    از شاخصه‌های معماری این روستا خانه‌های بزرگ و اربابی به شکل قلعه است. این روستا دارای برج، مسجد جامع، حمام، آب‌انبار، کاروانسرا، دو حسینیه که تقریباً از بین‌رفته‌اند، امامزاده پیر شمس‌الدین و آتشگاه است. مصالح خاص معماری آن نیز از خشت و گل و گاهی چوب است.

وجود شیشه‌های رنگی، گچبری‌ها، ظریف‌کاری‌ها و نقاشی‌های بسیار در معماری این روستا نشان از کار استادکاران اصفهانی در این منطقه دارد و رونق بسیار شترداری در این روستا و اربابان توامند، دلیل وجود خانه‌های مجلل آن است.

روستای تاریخی قهی به تازگی در ردیف روستاهای دیگری چون ابیانه، میمند، کندوان و... از لحاظ نوع بافت تاریخی و حفظ خود قرار گرفته و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به کمک اعضاء انجمن روستاداران میراث فرهنگی این روستا سعی در شناخت این منطقه و ایجاد شرایط حفظ و نگهداری آن دارد. در این پروژه که گام‌های اولیه آن از فروردین‌ماه 1383 توسط پژوهشکده مردم‌شناسی برداشته شده، به شناخت معماری، شناخت فضاهای جدید، جزئیات معماری به‌طور جامع، مرمت اضطراری، تهیه طرح‌های مرمت برای بناهای ویژه و هماهنگی‌هایی با مسئولان شهری روستا در ساخت و سازهای جدید است.


  


کوه تمندر

رشته کوه تمندر در نواحی بریرود و زلقی شهرستان الیگودرز واقع شده است و دارای 4 رشته شمالی، جنوبی، خاوری و مرکزی است. رشته شمالی 2 قله از ناو دره سر را در بر می گیرد که به ترتیب 3200 و 3500 متر ارتفاع دارند. رشته مرکزی دارای 6 قله به نام های قله مرکزی تمندر، هما، قله شمالی، خاوری و جنوبی تمندر و قله جنوبی دره سر است که همه آنها بیش از 3500 متر ارتفاع دارند. قله مرکزی تمندر 390 متر ارتفاع دارد.

رشته شمالی تمندر 2 قله «فرسش» و «قله جنوبی» را شامل می شود که به ترتیب 3600 و 3850 متر ارتفاع دارند. رشته جنوبی تمندر نیز شامل یک خط الرأس 15 کیلومتری است که در انتهای باختری آن قله مخروبه قدیمی به نام قلعه دختر قرار دارد. کوهستان تمندر یکی از بزرگترین شکارگاه های شهرستان الیگودرز است. زنجیره به هم پیوسته کوه‌ها و قله های استان لرستان نه تنها می تواند به یکی از کانون های توسعه ورزش کوه نوردی و صخره نوردی تبدیل شود، بلکه به علت برف گیری و وجود شیب های مناسب در پاره ای از مناطق، قابلیت ایجاد و توسعه ورزش اسکی را نیز دارند.

 


  


  سرآقاسید از جمله روستاهای قدیمی کوهرنگ بختیاری بوده که به مانند ماسوله و برخی روستاهای کشورمان، بام هر خانه ی آن، حیاط خانه ی بالایی است که چنانچه به درستی مورد توجه قرار گیرد، یکی از بارزترین جلوه های طبیعت گردی ایران با جایگاهی جهانی خواهد شد.

   خانه های روستایی معمولا" فاقد پنجره و با دیوارهای ضخیم و سقف های مسطح بوده که با سنگ و گل و چوب ساخته شده اند که به نظر می رسد علاوه بر جنبه های امنیتی(حمله حیوانات وحشی، سرقت و ...)، با توجه به زمستان های سرد و یخبندان های منطقه، اصول بهینه سازی مصرف سوخت بهتر از امروز رعایت می شده است !

   در نگاه اول به بافت متراکم این روستا، ماسوله زیبای شمال میهن مان از ذهن عبور می کند، اما این سرآقاسید زاگرس است که در فاصله 45 کیلومتری کوهرنگ(چلگرد) و 130 کیلومتری شهرکرد، با دل نوازی پر رمز و راز، خود را به رخ دیگر زیست بوم های زیبای سرزمین مادری مان می کشد.

   روستای سرآقاسید با 2500 متر ارتفاع از سطح دریا اقلیمی کوهستانی با زمستانی سرد و برفی داشته و معمولا" در زمستان ها به خاطر بارش شدید برف راه ارتباطی آن قطع می باشد و نوع زندگی مردمان آن از تعامل انسان با طبیعت نشأت گرفته است.

 


  


چغامیش

در پناه کوه زاگرس و حاشیه شمالی شوش تپه های میان رودخانه دز و کارون از یک تپه بزرگ و نسبتاً مرتفع و چند تپه کوچک تشکیل شده اند. این تپه ها روزگاری پوشیده از کوزه شکسته های فراوانی بود که پس از نخستین مطالعه و بررسی روشن شد از عهد پیش از خط باقی مانده اند. 

  این منطقه در جلگه ای که آبادی های شاه آباد در شمال، شلگهی در غرب، کهنک در شمال شرقی و دولتی و جلیعه در جنوب آن واقع اند و در میان دشتی وسیع و در 40 کیلومتری جنوب شرقی دزفول قرار دارد.

   چغامیش شهری از دوران پیش از اختراع خط است و قدمت آن به حدود 34 قرن پیش از میلاد می رسد. چغامیش را باید نخستین مرکز در ایران دانست که خط و کتاب، اول بار در آنجا ظاهر شده است. امتیاز حفاری این تپه را هیات مشترک باستان شناسان اعزامی از دانشگاه کالیفرنیا و مؤسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو به سرپرستی پروفسور پینهاوس دولوگاز به نام مؤسسه اورینال از ایران درخواست کرد. پس از وی دکتر هلن کانتور در سال های 1961 تا 1976 میلادی کاوش کرد. این دانشمندان 4بار و به تناوب در تپه های چغامیش به کاوش های باستان شناسی پرداختند. در میان اشیای مکشوفه، قدیمی ترین و جالب ترین سند دریانوردی را که به نوشته آنها ریشه فرهنگی آن به 6 هزار سال قبل از میلاد برمی گردد کشف کرده و به جهانیان عرضه داشته اند. این مهر گلین، یک کشتی را با سرنشینانش نشان می دهد. در این کشتی یک سردار پیروز ایرانی، بازگشته از جنگ، نشسته و اسیران زانوزده در جلوی او دیده می شوند همچنین در این مهر یک گاو نر و یک پرچم هلالی شکل هم دیده می شوند. نقش های برجسته پاسارگاد نمایانگر توانمندی دریایی ایرانیان و فرمانروایی ایشان برهفت دریاست. اما در ارتباط با سند دریایی ایرانیان که در چغامیش کشف شده باید گفت برخی از گویاترین کشفیات در چغامیش اثر مهرهای استوانه ای است. این مهر ها قطعات سنگی بودند که روی آنها تصاویری حک شده بود که با این وسیله روی ظروف و غیره علامت گذاری می کردند. یکی از این مهر ها پادشاهی را نشان می دهد که از جنگ برمی گردد که در قایقی نشسته و عده ای اسیر دست بسته در جلوی پاهای او افتاده اند. در یک دست فرمانده، گرز و در دست دیگرش ریسمانی است که با آن اسیران را نگاه داشته است. در این کشتی تصویر دریانوردی به چشم می خورد که یکی از آنها روی دماغه کشتی نشسته و شیئی شبیه علامت یا پرچمی را در دست دارد.

   به اعتقاد پروفسور دولوگاز این تصویر نمایشگر یک جنگ دریایی است که به احتمال زیاد در رودخانه های داخلی روی داده. چند لوح گلی نیز با اشکالی از نقطه و خط فشرده کشف شده و عقیده بر این است که اینها تنها سیستم اعداد بود که به احتمال قوی برای مقاصد حسابداری به کار می رفته است. اما مشاهده گاو لوح روی این نقش گلی که یکی از جاشوها به مراقبت از آن می پردازد حاکی از آن است که فرمانده کشتی از راه دوری برمی گردد و نیز رسم همراه بردن حیوانات زنده در کشتی ها از زمان های گذشته میان دریانوردان ایرانی خلیج فارس معمول بوده است. در میان چیزهای فراوان و مختلف دوران پیش از خط آنچه از همه پرمعناتر بود و ما را بهتر به چگونگی آن دوران آگاه کرد اثر مهرهای استوانه ای روی گل نرم بود. صحنه ها و موضوع هایی که صدها اثر مهر یافته شده در چغامیش را نشان می دهند بسیار تنوع دارد. در این نقش ها جانور، آدم و دیو هر کدام به فعالیتی سرگرم هستند و ساده ترین این طرح ها که تنها جانوران و گیاهان را نشان داده از هنر پیشرفته حکاکی روی سنگ حکایت می کند. حالت های اصلی جانوران با برجستگی های دقیق تجسم یافته است. اگر هنرمندان به طور کلی از واقعیت الهام می گرفته اند اسیر اوهام نمی شده اند. موجودات غیرواقعی مانند بز کوهی دوسر یا شیری که مانند آدم زانو زده آزادانه با دنیای واقعی درآمیخته است. در آنها صحنه های فعالیت انسانی با واقع بینی ترسیم شده است. از جمله در آنها مردانی دیده می شوند که بز و گوسفندی را راهنمایی می کنند، قسمت های خالی صحنه عموماً با ظرف هایی پر شده که ظاهراً شبانان و ماست بندان به کار می برده اند، روی دو قطعه گل که اثر یک مهر منعکس است 2 زن دیده می شود، یکی سمت راست نشسته نخ می ریسد و دیگری مشکی دو دهانه را می زند.

   بخش بزرگی از مهرهای چغامیش موضوع های نظامی را نشان می دهد. روی دیگر نمونه هایی از جنگ ها دیده شده است. روی یک اثر مهر چهره بزرگ تیراندازی دیده می شود که تجهیزات وی جزو به جزو پیداست. این صحنه که تا به امروز در هیچ کجا مانند ندارد گروهی مرد را نشان می دهد که با گام های فشرده راه می روند، گویا یک واحد نظامی آزموده و با انضباط است. همچنین در این تپه تعداد زیادی الواح گلی (شمارشی) و قطعات و ظروف و کاسه های سفالی مشهور به «لبه واریخته» که از سفالینه های شاخص دوره آغاز کتابت است به دست آمده است؛ سفال هایی که سخت صیقل یافته و اغلب این سفال ها با موضوع هایی نقاشی شده که به طرز شگفت انگیزی به نسبت آن زمان پیشرفته بوده است. سفال های دوران های بعدی با نقش های هندسی تزئین شده که تَنگ هم و با موتیف های مخصوص قلم خورده است. مقدار زیادی سفال به ابعاد و شکل های مختلف از آنجا بیرون آمده است. از قوطی کوچک آرایشی گرفته تا خم های بزرگ ثابت که برای انبار کردن آذوقه به کار می رفته است که همه منعکس کننده شغل های اهالی و کارهای مربوط به محله های مختلف شهر است وچند شیئی کیشی که نشانه هایی از زندگانی مذهبی است. 

   چغامیش به شماره 487 در سال 1344 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است و نام یکی از بخش های سه گانه شهرستان دزفول به مرکزیت شهرک دولتی است.

وجه تسمیه:

   نام این بخش برگرفته از نام تپه‌ای باستانی است که در آن قرار دارد. چغا(chogha)در گویش لری بختیاری به معنی تپه می‌باشد.

   بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت بخش چغامیش شهرستان دزفول در سال 1385 برابر با 28368 نفر بوده‌است . مردم این منطقه از قوم لر بختیاری بوده و اغلب ساکنین آن از طوایف زلقی و....میباشند.[?].

منابع

     ندا سیجانی

    روزنامه ایران، شماره 3884 به تاریخ 23/12/86، صفحه 11 (ایران زمین)

1- پایگاه اینترنتی مرکز آمار ایران


  

یلدا
89/9/30:: 3:30 ع
(0)

«یلدا» واژه‌ایست به معنای «تولد» برگرفته از زبان سریانی که از شاخه‌های متداول زبان «آرامی» است. زبان «آرامی» یکی از زبان‌های رایج در منطقه خاورمیانه بوده‌است. برخی بر این عقیده‌اند که این واژه در زمان ساسانیان که خطوط الفبایی از راست به چپ نوشته می‌شده، وارد زبان پارسی شده‌است.

واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور ایزدی افزونی می‌یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می‌کردند و از این رو به دهمین ماه سال دی (به معنای روز) می‌گفتند که ماه تولد خورشید بود.

 جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران

ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می‌مانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم می‌دارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیه آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و لختی بیاسایند.

  • در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول دی‌ماه تاج و تخت شاهی را بر زمین می‌گذاشتند و با جامه‌ای سپید به صحرا می‌رفتند و بر فرشی سپید می‌نشستند. دربان‌ها و نگهبانان کاخ شاهی و همه برده‌ها و خدمت‌کاران در سطح شهر آزاد شده و به‌سان دیگران زندگی می‌کردند. رئیس و مرئوس، پادشاه و مردم عادی همگی یکسان بودند. البته درستی این امر تایید نشده و شاید افسانه‌ای بیش نباشد. ایرانیان در این شب باقی‌مانده میوه‌هایی را که انبار کرده بودند به همراه خشکبار و تنقلات می‌خوردند و دور هم گرد هیزم افروخته می‌نشستند تا سپیده دم بشارت روشنایی دهد زیرا به زعم آنان در این شب تاریکی و سیاهی در اوج خود است. جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب‌نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می‌شود. متل‌گویی که نوعی شعرخوانی و داستان‌خوانی است در قدیم اجرا می‌شده‌ است به این صورت که خانواده‌ها در این شب گرد می‌آمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف می‌کردند. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، این میوه‌ها که اغلب دانه‌های زیادی دارند، نوعی جادوی سرایتی محسوب می‌شوند که انسان‌ها با توسل به برکت‌خیزی و پردانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت‌آور می‌کنند و نیروی باروی را در خویش افزایش می‌دهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشید در شب به‌شمار می‌روند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آینده‌گویی می‌کنند.
  • در خطه شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچه‌ای تزیین شده به خانه تازه‌عروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانه‌ها را تزئین می‌کنند و شال‌های قرمزی را اطرافش می‌گذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین می‌کنند و به خانه عروس می‌برند.
  • سفره مردم شیراز مثل سفره نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاج‌ها و خرما و رنگینک برای گرم مزاج‌ها موجود است. حافظ‌خوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازی‌هاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چله‌نشینان شده‌است.
  • همدانی‌ها فالی می‌گیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق می‌نشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر می‌خواند. دختر بچه‌ای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن می‌زند و مهمان‌ها بنا به ترتیبی که نشسته‌اند شعرهای پیرزن را فال خود می‌دانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقه‌است در این شب خورده می‌شود. در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مِیز نیز خورده می‌شود که از معمولترین خوراکی‌های موجود در ابن استان هاست.
  • در شهرهای خراسان خواندن شاهنامه فردوسی در این شب مرسوم است.
  • در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم می‌دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش می‌خورند.
  • در گیلان هندوانه را حتماً فراهم می‌کنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی‌کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از خوردنی‌هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می‌شود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می‌ریزند، خمره را پر از آب می‌کنند و کمی نمک هم به آن می‌افزایند و در خم را می‌بندند و در گوشه‌ای خارج از هوای گرم اطاق می‌گذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می‌شود. آوکونوس در اغلب خانه‌های گیلان تا بهار آینده یافت می‌شود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می‌آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه‌کش آفتاب می‌خورند.(آو= آب و کونوس = ازگیل). در گیلان در خانواده هایی که در همان سال پسرشان را داماد یا نامزد کرده‌اند رسم است که طبقی برای خانواده نوعروس می فرستند. در این طبق میوه‌ها و خوراکی‌ها و تنقلات ویژه شب چله به زیبایی در اطراف آراسته می‌شود و در وسط طبق هم یک ماهی بزرگ (معمولا ماهی سفید) تازه و خام همراه با تزیین سبزیجات قرار می‌گیرد که معتقدند باعث خیر و برکت و فراوانی روزی زوج جدید و همچنین سلامت و باروری نوعروس می‌گردد.
  • مردم کرمان تا سحر انتظار می‌کشند تا از قارون افسانه‌ای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم‌شکن برای خانواده‌های فقیر تکه‌های چوب می‌آورد. این چوب‌ها به طلا تبدیل می‌شوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه می‌آورند.

               محفل آریایی تان طلایی،

          دلهایتان دریایی

          شادیهایتان یلدایی

 

 


  

آبشار لالی
89/9/30:: 2:45 ع
(0)

آبشار در منطقه لالی (زلکی 1388)

 آبشار لالی در مسیر تنگ حتی و بنه وار زلقی(زلکی) در حدود 5 کیلو متری لالی مشرف بر آب شور قرار دارد.

ارتفاع آبشار 5 متر می باشد از دل کوه بیرون می آید.

 

 


  


سنگ قبر

سنگ قبر در بنه وار زلقی  دی ماه سال 1386 ( حمید زلکی)

 

شیر سنگی در بنوار زلقی

شیر سنگی در بنه وار زلقی (دی ماه سال 1386 (حمید زلکی)

 

مرز چهار و هفت 0قبرستان بنه وار زلقی)

                             قبرستنقدیمی در بن وارزلقی ( زلکی) 88

 

عکس

قبرستان هایی که مرز چهارلنگ و هفت لنگ را در بنه وار زلقی مشخص کرده.(عکس زلکی)88

 

 


  

کوچ
89/9/18:: 12:22 ع
(0)

کوچ عشایر بختیاری مرداد89 ( زلکی)

 

کوچ عشایر بختیاری مرداد89 کوه تاراز  ( زلکی)

کوچ عشایر بختیاری مرداد89  ( زلکی)

آب بازفت  1389( زلکی)

کوه تاراز 1389 ( زلکی)

 


  


  آبشار آرپناه (خوزستان مسجدسلیمان- لالی)

آبشار آرپناه


در منطقه آرپناه لالی ،چشمه بزرگی از دل کوه سرازیر می شود که در مسیر خود به شکل آبشارهای بسیار زیبایی در آمده که می تواند جاذب توریست باشد و در طول مسیر آب آن چند آسیاب وجود دارد که آسیاب‌های پلنگ و نهنگ از مشهورترین آنها هستند.

 

تالاب شیمبار (شیرین بهار )


تالاب شیمبار در منطقه حفاظت شده شیمبار و در امتداد رشته کوه‌های عظیم زاگرس در ناحیه استان خوزستان قرار دارد.تالاب شیمبار بدلیل قرار گرفتن در ارتفاعات استان خوزستان متأثر از اقلیم مناطق کوهستانی بوده ودارای آب و هوای معتدل وبارش فراوان باران به خصوص در فصول پاییز وزمستان می‌باشد .جامعه جنگلی وگونه غالب درختی منطقه بلوط ایرانی می‌باشد که به وفور در منطقه مشاهده می گردد.هرچند تنوع زیستی گیاهان تالاب از مهمترین شاخص‌های آن می‌باشد اما پوشش غالب تالاب گونه‌های درختچه‌ای جاز یا بنگله است که سازگاری قابل توجهی با محیط دارند.از گونه‌های جانوری در منطقه می‌توان ،گرگ ،شغال ،روباه ، خرس و... نام برد .همچنین تنوع عظیمی از پرندگان نظیر حواصیل ،چلچله ، کشمیان و... در این تالاب وجود دارد.ساکنین دائمی تالاب به طور پراکنده در روستاهای پیرامون تالاب سکونت دارند و پرورش چهارپایان اهلی نظیر بز وگوسفند اصلی ترین درآمد ساکنین منطقه می‌باشد.

 

منطقه شیمبار (شیرین بهار )

 


  

مشخصات مدیر وبلاگ
حمید[83]
 

علاقه مند به ایل بختیاری هستم


لوگوی وبلاگ

بایگانی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
لینک‌های روزانه
آمار وبلاگ
بازدید امروز : 46
بازدید دیروز : 9
کل بازدید : 280553
کل یاداشته ها : 89
لوگوی دوستان
دوستان
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ        
       
Generate your flash banner free online
 کد جدیدترین آهنگها - بهترین کدهای آهنگ در وب –--> code.blogsky.com
بهترین کدهای آهنگ Generate your flash banner free online