سفارش تبلیغ
صبا ویژن


  عزیز الله خان فولادوند ، نابغه ای بی بدیل

عزیزالله خان فولادوند فرزند عبدالله خان هژیر السلطان  رییس ایل فولادوند از شاخه جلیله چهارلنگ بود. بعد از فوت پدرش ملقب به هژیر السلطان گردید ولی بنا به رنجش هایی که پیدا کرده بود خیلی زود از این مقام و عنوان استعفا داده ، ترجیح داد بدون یدک کشیدن هر عنوان و لقبی با مردم و در کنار آنان باشد. وی  از قوه سامعه و نعمت شنوایی محروم بود ولی در هوش، ذکاوت ، فراست ، ادب و شجاعت یکی از نوابغ روزگار بود. در شعر و ادبیات فارسی و علوم عربی اشراف زیادی داشت ، از علوم معقول و منقول نیز بهره مند بود. سال ها در دیوان اشعار اساتید و شعرای قدیم بسیار تتبع  و تحقیق نمود و عالی ترین تفسیر و تاویل شعر می گفت و با وحید دستگردی در این خصوص ساعتها به بحث می نشست. عزیز الله خان همه فضایل اخلاقی نیک یک ایرانی خصوصاً در سخاوت و مهمان نوازی را دارا بود

اگر چه از نعمت شنوایی محروم بود ، خداوند کریم قدرت و توانایی خارق العاده ای در لب خوانی به وی بخشید. از حرکت لب ، سخن گوینده را ادراک می کرد و جواب می داد. نقل می کنند از نیم فرسنگ راه اگر دو نفر با یکدیگر سخن می گفتند با دوربین از حرکت لب ،  سخن آنها را درک کرده و از حرکت قلم نیز خط کاتب را از دور می خواند. نقل می کنند ناصرالدین شاه که این خبر حیرت آور را شنید ، علاقمند گردید که از نزدیک وی را ببیند و خود شخصاً او را بیازماید. شاه از پنجاه قدم فاصله کاتب خود را امر کرده بود ، چنین بنویسد: « اگر عبدالله خان از دور این خط را بحرکت قلم خواند شایان خلعت شاهانه است و گرنه مستحق مجازات سخت» عبدالله خان فوراً از دور می گوید: «  اعلیحضرتا امر بفرمایید خلعت را حاضر کنند.»

در حوادث دوران مشروطیت ،با حرکت ایل بختیاری به سمت تهران برای سرنگونی استبداد ، عزیز الله خان نیز که انسان متدین و وطن دوستی بود و روحیاتی آزاد منشانه ای داشت. در راس گروهی از سواران ایل جلیل فولادوند به مشروطه خواهان پیوست و در تصرف تهران ، خلع محمدعلی شاه از سلطنت، سقوط استبداد و استحکام پایه های مشروطیت جانفشانی ها کرد. در جنگ گلوله ای به سختی به پهلویش اصابت کرد که همگان پنداشتند که جان سالم بدر نخواهد برد. به مدت چهار ماه در بیمارستان بستری گردید و معالجه شد. با استقرار مشروطه خواهان در تهران ، رقابت بر سر تقسیم قدرت  و تعیین جهت و مشی مشروطه به کشمکش و منازعه ای ویرانگر تبدیل گردید. ترور ، قتل ، وحشت ، هرج و مرج و ناامنی بر پایتخت سایه انداخته بود. دولت های روس و انگلیس با وارد ساختن مهره های خود به جمع مشروطه خواهان ، سوار بر موج شده ، مشروطیت را به سمت و سوئی می بردند که منافع آنها را تضمین می کرد.

عزیز الله خان که صاحب دانش و کمال بوده ، به میهن خود عشق می ورزید ، وقتی قبایح و کج رفتاری برخی از فاتحان تهران را دید ، بسیار اندوهگین و نارحت گردید. پس از مشورت با دهها کلانتر و معتمد بختیاری ، تدبیر این بود که تهران را ترک کنند تا دامن آنان به بد نامی آلوده نگردد. عزیز الله خان با صدها نیله سوار بختیاری که در حرکتی نمادین و در اعتراض به عملکرد برخی سران مشروطه  تهر ان را ترک کرده در کهریزک و امامزاده شاه عبدالعظیم استقرار یافته بودند ، خداحافظی کرده با قهر و ناراحتی  به همراه سواران خود تهران را ترک کرده با خود عهد بست که دیگر به تهران نیاید و داخل هیچ کار نشود.

وقتی روس و انگلیس به بهانه فعالیت طرفداران آلمان در ایران ، در جنگ جهانی اول کشور ما را اشغال کردند ، بسیاری از شخصیت های دینی و سیاسی از تهران و شهرهای بزرگ خارج شده و در دفاع از کشور و حفظ استقلال آن کمیته ای با نام « کمیته دفاع ملی » تشکیل داده به کرمانشاه مهاجرت کرده و در آنجا یک دولت ملی تاسیس کردند. عزیز الله خان نیز که از اشغال کشورش عصبانی بود ، به جمع مهاجرین پیوست و از هیچ گونه مساعدت و همراهی با مهاجرین ، فداکاری و سپاه آرایی در راه وطن با آنکه خطرهای بزرگی داشت ، کوتاهی نکرده چندین سال در کنار دیگر مجاهدان ایرانی با روسها و انگلیسی ها مبارزه کرد. با پایان جنگ جهانی اول و بازگشت مهاجرین وی نیز به زادگاه خود بازگشت و مشغول زراعت و اداره املاک خود گردید و تا پایان عمر در کنار مردم بود. خدایش رحمت کند.

 برگرفته از کتاب مشاهیر بختیاری   


مشخصات مدیر وبلاگ
حمید[83]
 

علاقه مند به ایل بختیاری هستم


لوگوی وبلاگ

بایگانی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
لینک‌های روزانه
آمار وبلاگ
بازدید امروز : 29
بازدید دیروز : 9
کل بازدید : 280536
کل یاداشته ها : 89
لوگوی دوستان
دوستان
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ        
       
Generate your flash banner free online
 کد جدیدترین آهنگها - بهترین کدهای آهنگ در وب –--> code.blogsky.com
بهترین کدهای آهنگ Generate your flash banner free online