جشنهای ایران باستان
واژه جشن فارسی گرفته شده از یسن Yasna اوستایی است، به معنی ستایش و پرستش. جشن با سکون حرف دوم در ایران به همان معنی عید است که زرتشتیان نیز به همین مفهوم و معنی آن را بکار میبرند. هدف از برگزاری این همه جشنها و گردهماییها نزدیکی افراد جامعه و موانست آنان و تمرکز نیرو و اتحاد و اتفاق بودهاست.[2]
گاهشماری در ایران باستان
در ایران باستان گاهشماریهای گوناگونی رواج داشتهاست. در زمان ساسانیان دو نوع گاهشماری معمول بود.
نخست سال عرفی یا شمسی ناقصه یا سال سیار یا همان گاهشماری اوستایی نو بود که در این گاهشماری هر سال دوازده ماه دارد و هر ماه درست 30 روز. این 30 روز دارای 30 نام مشخص و ویژه میباشد. نامها از آن امشاسپندان و ایزدان است اما پنج روز باقی میماند. این پنج روز پس از آخرین روز از ماه اسفند اضافه میشده که پنجه، پنجه? دزدیده، خمسه? مسترقه یا اندرگاه خوانده میشود و هر روزی را نامی ویژه است. این پنج نام از پنج بخش گاتها یا سرودهای زرتشت برگزیده شدهاست. همچنین دوازده ماه اوستایی نیز دارای دوازده نام است، منتخب از نامهای امشاسپندان و ایزدان که با دوازده نام از 30 اسم روزها، مشترک است. [3] بر پایه? آن هر سال درست 365 روز حساب میشد بدون حساب کردن یک چهارم روز در سال بنابراین نوروز در این نوع گاهشماری هر 120 سال یک ماه جلو میرفت.[4] دیگری سال ثابت یا گاهشماری بهیزکی بود که در آن کبیسه، هر 120 سال گرفته و حساب میشد و نوروز و سال شمسی در هر دور 120 سال در جای خود قرار گرفته و ثابت میماند و هیچ گاه آغاز سال بیش از یک ماه جلو نمیافتاد و یا چند روزی عقب نمیماند و اغلب حتی الامکان میکوشیدند که آغاز سال را در محل نجومی خود نگاه دارند.[5] این که چرا به جای کبیسه? چهار ساله و افزودن یک روز پس از 120 سال با افزودن یک ماه کبیسه میگرفتند نزد ایرانیان توجیه دینی داشت. ابوریحان بیرونی میگوید که ایرانیان برای هر روز آیینهای خاصی داشتند از جمله ذکر نام ایزدی که روز به نام اوست و پادشاهان ساسانی نیز برای هر روز یک نوع گل و شراب و نغمه داشتند و از این رو افزوده شدن بر تعداد روزها ترتیب را برهم میزد. برخی نویسندگان دلایل دیگری هم آوردهاند از جمله اینکه چون ایرانیان برای روزها، سعد و نحس قایل بودند نمیخواستند با جابهجا شدن، روزهای سعد به روزهای نحس منتقل شوند و نوروز در اولین روز ماه نباشد.[6]
اصلاحات خیام در سده چهارم هجری قمری موجب شد تا گاهشماری ایرانی به دقت مطابق با تقویم طبیعی گردد و نوروز و دیگر جشنهای سالیانه در جای حقیقی خود تثبیت شوند.[7]
روزهای همنام با دوازده ماه و جشنهای ماهانه
نامهای دوازدهگانه ماهها با دوازده نام از اسامی روزها، مشترک هستند. در مثل فروردین نخستین ماه سال و آغاز بهار است در حالی که روز نوزدهم هر ماه نیز فروردین نامیده میشود یا اردیبهشت دومین ماه و سومین روز ماه نیز به شمار میرفتهاست. بدین شیوه هرگاه نام روز و ماهی موافق میافتاد، آن روز را جشن میگرفتند و از این رهگذر دوازده جشن در سال که بهتر است آنها را جشنهای ماهانه بنامیم، پدید میآمد. این جشنها در جدول زیر نمایان است:
بازدید دیروز : 12
کل بازدید : 280758
کل یاداشته ها : 89