جشنهای دیگر سال
سروش روز
در ماه فروردین علاوه بر عید نوروز چند جشن دیگر هم وجود داشت، یکی در روز ششم، که زادروز زرتشت در نظر گرفته شدهاست (که فاقد منبع تاریخی است)، روز نوزدهم جشن فروردگان و دیگری جشن سروش روز بود. این روز از این روی فرخنده دانسته میشد که به سروش اختصاص داشت و سروش فرشتهای است که شب را مراقبت میکند.[60] به غیر از سروش روز در روز هفدهم هر ماه نیز سروش نام دارد. در برهان قاطع آمدهاست که نیک است در این روز دعا کردن و به آتشکده رفتن.[61]
جشن آبانگاه
در روز دهم ماه فروردین جشنی برگزار میشدهاست، موسوم به آبانگاه که آنهم با آب و باران و مراسمی در تقدیس آن مربوط است.[62]
جشن خزان
گویا دو جشن تحت عنوان خزان برگزار میشد. جشن خزان نخستین و جشن خزان دوم. اولی در روز هشتم شهریور ماه و دومی روز اول مهر. [63]
سیرسور
در روز چهاردهم دی ماه رسم بود که خوراکهایی با سیر طبخ کرده و بخورند.[64] از آنجا که به اعتقادایرانیان باستان در این روز بود که دیوان بر جمشید چیره شدند و او را کشتند بنابراین رسومی را برای دفع دیوان داشتند که یکی از آن ها خوردن سیر بود. آنان سیر را با غذا میخوردند یا آن را درون گوشت مینهادند و میپختند.[65]
جشن بتیکان
روز پانزدهم از ماه دی یعنی روز دی به مهر که دیبگان نیز خوانده شده، عامه? مردمی جشنی موسوم به بتیکان داشتهاند. در این روز مردم برای از بین بردن موجودات زیانرسان از خمیر یا گل تندیسی از آدمی ساخته و آنرا در مدخل در یا راهرو خانهها مینهادند، بعداً این مجسمه را میسوزاندند.[66][67]
جشن گاوگیل
شانزدهمین روز از ماه دی که به نام ایزدمهر نام گذاری شده جشن گاوگیل یا کاوکیل واقع بوده است.[68] سبب این جشن را گفتهاند مملکت ایران در این روز از ترکستان جدا شده و گاوهایی که ترکستانیان از ایرانیان به یغما برده بودند، پس گرفتهشد. [69]
جشن بادبره
وجه تسمیه? این جشن به عنوان آن است یعنی بادبره. گویند هفت سال در ایران باد نیامد. در این روز شبانی پیش کسری آمده گفت «دیشب آن مقدار باد آمد که موی بر پشت گوسفندان بجنبید.» پس در آن روز نشاطی کردند و خوشحالی نمودند و به این روز به یادگار به بادبره شهرت یافت. ابوریحان بیرونی میگوید در قم و حوالی آن باد روز با مراسم بسیار مفصلی که با شادی و پایکوبی همراهاست برگزار میشود و بازاری تدارک میبینند که در آن بازار وسایل شادی و رفتوآمد و گونهای کارناوال برپا میگردد. اما در اصفهان این روز را کژین مینامند و جشنی تدارک میشود به مدت یک هفته و چون جشنهای بزرگ به طول میانجامد.[70]
یلدا
واژه?یلدا از زبان سریانی و به معنای تولد است و سبب این نام گذاری را چنین دانستهاند که در پایان این شب دراز که اهریمنی است خورشید یا مهر متولد میشود و تاریکی را از میان میبرد.[71] یلدا و مراسمی که در نخستین شب زمستان و بلندترین شب سال برپا میکردند، سابقهای چند هزار ساله دارد و از رسوم ویژه آریاییهاست. اقوام قدیم هندوایرانی و هندواروپایی جشن تولد آفتاب را آغاز زمستان میگرفتند به ویژه ژرمنیها عید تولد آفتاب را در آغاز زمستان گرفته و آن را به خدای آفتاب نسبت میدادند و این بیتناسب هم نیست، چه واقعاً آغاز زمستان مثل تولد جدید خورشید است. آشکار است که به موجب بلندترین شب که تاریکی که مظهر اهریمن بود بیشتر در زمین میپایید، این شب را نحس و بدیمن میشمردند. در شب یلدا جهت رفع این نحوست، آتش میافروختند، گرد هم جمع میشدند و خوان ویژه میگستردند. این سفره جنبه? دینی داشت و مقدس بود.[72]
جشن بمو
جشن بمو بزرگترین و مهمترین جشن مانویان بودهاست که در شهریور روز از شهریور ماه برابر با چهارم شهریور از گاهشماری مانوی برگزار میشدهاست. این جشن پس از قتلعام مانویان به فراموشی سپرده شد.[73]
منابع
اذکایی، پرویز. نوروز تاریخچه و مرجعشناسی. تهران: وزارت فرهنگ و هنر، مرکز مردمشناسی ایران، 1353.
بهار، مهرداد. از اسطوره تا تاریخ. تهران: نشر چشمه، 1376. شابک 964-6194-36-2.
بهرامی، عسکر. جشنهای ایرانیان. چاپ اول. تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1383. شابک 964-379-030-4.
پورداوود، ابراهیم. آناهیتا، پنجاه گفتار پورداوود. چاپ اول. تهران: مؤسسه? انتشارات امیرکبیر، 1343.
رضی، هاشم. گاهشماری و جشنهای ایران باستان. تهران: انتشارات فروهر، 1358.
عفیفی، رحیم. اساطیر و فرهنگ ایران در نوشتههای پهلوی. تهران: انتشارات توس، 1374.
کریستن سن، آرتور. نخستین انسان و نخستین شهریار. ج. دوم. ترجمه? احمد تفضلی. ژاله آموزگار. تهران: انتشارات توس، 1368.
کیوان، مصطفی. نوروز در کردستان. تهران: سازمان چاپ تبریز، 1349.
موله. ایران باستان. ترجمه? ژاله آموزگار. تهران: انتشارات توس، 1365.
بازدید دیروز : 67
کل بازدید : 280582
کل یاداشته ها : 89