اشعار محلی:
زبان حال آمهراب عجمی
کی دیده به شو شه، تدرگ بباره
مهرابخان عجمی، نر نی شماره
بار الا بم برسون، سه تا پیانه
آقلی و آرضی و جواد طلانه
آبیه لر خوره، به من خینم
خیبرخان گپ کنین، سی جانشینم
حمایل بگردنم، دوال بلغار
بهداروندون زکشتنم، نبین خوردار
آرضی کله کزی، دستم به شالت
لاشمه با خوت، ببر برنوم حلالت
عربون پاپتی، اسبون بینال
مهرابخان جنگ کنه، چی رستم زال
مسلسل دست چپم، برنو به راستم
درجه سرلشگری، دادن نخواستم
رَضیخان بابادی، دَسم وِ شالت
لاشم وا خُت بَه ور، برنوم حلالت
رضیخان بابادی، دستم و شالت
لاشم دال نخوره، برنوم حلالت
حماسه دشت شیر
جنگ شیر به دست شیر داره تماشا
مو بردم چهارصد برنو، بعد رضاشاه
فرج الله قلعه تله، خور نداره
شرگلا من دشت شیر، داسون دراره
یدالله و شکرالله شیرل جنگی
اسباسون نیله نیله، زینا فرنگی
دو نفر کر آمهراب، چهار خواجه میری
ماشاالله جنگ اکنن، چی جنگ شیری
تفنگ بالون زنه، ندین و سرهنگ
بدینس آشکرالله، وا شاه کنه جنگ
کمیتم تیر خرده بید، سر دو پایه
یدالله کر آمهراب، خین دار شاهه
یدالله، گد شرگلا، همی دوتامون
به غیر از خورزا خومون، کس نیده بامون
درویشخان ممبینی، وا شاه کنه جنگ
تش نهاد و دشت شیر، سی ایل چهارلنگ
مسلسل کار اکنه، ما بین دو پیرون
آکریم رحمانی، خورزای شیرون
علی باز و گوجونی، محمد و زاهد
کاری کرد کر آمهراب، نکرده نادر
سه سوار و دیر ایا، نازو سرناز
یدالله و شرگلا، محمد، شهباز
یدالله گد: شرگلا، درویش نیومد
واویلا بخت بدم، که شو دراومد
سرقعله تا پا قعله، همش سیاره
بیهوا جلدی بده، تفنگ قطاره
شاه منگشت بیرق بکش، بیو سر تنگ
کریم کر هوا، با شاه کنه جنگ
کاغذی بسی کنم، سیخان دالون
فرجلا کردزنگنه ، زید زیر بالون
مسلسل کار اکنه، ایتا و اوتا
چی رستم جنگ ایکنه، درویش کوتا
پنج تیر آشرگلا، پولاد پوزس
پرس کنین و کشورپاد، چه برد و روزس
یدالله گد: شرگلا، رحم کن و سرهنگ
قسم خرد، واپس بره، دی نکنه جنگ
خرسانه زین بکنین، گرین رکاوم
جج واستاده شاه انتظام، در انتظارم
شرگلا خرده قسم و جون مهراو
لشگر چول نکنم، دی نیبرم خواو
درویش کر علیرحم و شاه گرو زور
وبالای محمدیار محسین تقی پور
بالیون بالا سری مر نی وروری
مو کریم رحمانیم شیر دو قطوری
سرلشکر سر موشین سان داد سواره
اکریم لبخنده داد در دا قطاره
رضی خان گو رحمانی خو بهت رسیدم
ماشاا... به آ کریم جنگشه دیدم
بی حوا مینانه کند رهد به من پیر
کفانه نذر اکنه کر نخوره تیر
گودرزی سنگر بکند نشست به گوگور
کجه رهد نکویی و محسین تقی پور
کلانتر خورده قسم جون کریموم
تهرونه تش ایزنم شاهنه وریزنم
درویش کر علیرحم جلیقه کوتاه
چی شوهین جنگ ایکنه ایتا و اوتا
نوضیحات
1-فرج الله ، یدالله و شکرالله فرزندان آمهراب کرد زنگنه بودند.
2-علی باز ، زاهد ، محمد ، شهباز و گوجونی از بزرگان طایفه خواجه میری بهمئی
3-کریم رحمانی پسر ملا فرج الله رحمانی کلانتر طایفه ممبینی
4-ملا فرج الله کردزنگنه
5-درویش خان ممبینی بزرگ روستای تیغن
بازدید دیروز : 12
کل بازدید : 280698
کل یاداشته ها : 89