زمان جشن
زمان جشن ده روزه? فروردگان، از اشتاد روز (26 اسفند) تا انیران روز (30 اسفند) و پنج روز گاتها یا همان پنجه دزدیده (پنج روز اول فروردین) بود.[29] بنابر عقیده ایرانیان باستان، در این هنگام آفرینش انسان صورت گرفته و آخرین گاهنبار است. ابوریحان بیرونی چنین آورده که «این جشن ده روز طول میکشیده، آخرین پنج روز اسفند ماه را، نخستین فروردگان و پنجه? مسترقه را دومین فروردگان میگفتهاند.[30] مؤرخین آوردهاند که خسرو انوشیروان در مدت ده روز جشن فروردگان سفیر امپراتور روم ژوستین را نپذیرفت چون مشغول بجای آوردن اعمال عید بود.[31] عدم اجرای کامل کبیسه یا انجام کبیسه? ناقص همیشه در جابجایی زمان جشنها ایجاد اشکال و اختلاف مینمود، جشن فروردگان نیز چون جشنهای دیگر از این قاعده? جابجایی برکنار نبودهاست.[32]
رسوم جشن فروردگان
بازماندگان خانه و کاشانه را پاکیزه و تمیز میکردند و نقل و نبات و شیرینی و سبزی و انواع خوراکی در اتاق و بر بام مینهادند. دشمنی و بدخواهی را به دوستی تبدیل میکردند و همگان از هم خشنودی میطلبیدند تا فروهرها و روانان شادمان شوند و برایشان دعای خیر کنند و یاریشان دهند. یکی از جمله مهمترین مراسم این جشن افروختن آتش بود.[33] مردم روی پشت بامها آتش بر میافروختند و اعتقاد داشتند که با این کار فروهرها به طور گروهی مانند سپاه بازگشته و به بازماندگان کمک خواهند کرد. این رسم هنوز هم در بین زرتشتیان یزد و کرمان مرسوم است. [34] این آغاز جشن فرودگان که با افروختن آتش همراه بود، بعد از اسلام تبدیل به چهارشنبه سوری شد.[35]
جشنهای آتش
یک رشته از جشنهای آریایی از اقوام هند و ایرانی و هند و اروپایی جشنهای آتش است. منظور از جشنهای آتش جشنهایی است که با افروختن آتش جهت سور و سرور و شادمانی آغاز و اعلام میشد. میان رومیان و یونانیان و بعضی از ملل دیگر اروپایی نظایرش با جشنهای آتش ایرانی هنوز باقی است. از جمله جشنهای آتش که هنوز در ایران باقی مانده جشن چهارشنبه سوری و جشن سده است. از جشنهای آتش که فراموش شده، باید از جشن آذرگان در نهم ماه آذر و جشن شهریورگان در روز چهارم ماه شهریور نام برد. لازم به یادآوری است که زرتشتیان عقیده دارند، روشنی و آتش و آفتاب تجلی اهورامزدا است. اهورامزدا به وسیله? نور تجلی میکند.[36]
جشن سده
ار جمله? بزرگترین جشنهای آتش در ایران باستان که تدوام داشته و تا به امروز ادامه دارد جشن سده است یعنی جشنی که به یادگار پیدایی آتش برگزار میشود. فردوسی شرح آن را در ضمن احوال هوشنگ چنین آوردهاست. «هوشنگ شاه پیشدادی روزی به هنگام شکار که با گروهی همراه بود، مار سیاهی (مظهر مرگ و نیستی در ایران باستان) میبیند. سنگی با شدت به سوی مار پرتاب میکند. بر اثر اصابت سنگ بر سنگ جرقه میجهد و خار وخاشاک اطراف آن به آتش کشیده میشود و مار میگریزد و شاه و همراهان به گرد آتش (مظهر فروغ ایزدی) به جشن و سرور تا شب هنگام پرداخته و نمیگذارند آتش هیچگاه خاموش شود. از آنگاه آن جشن را سده نام نهادند.»[37]
وجه تسمیه? این جشن به همان عدد سد میرسد و مربوط است به موقعیتهای فصلی. در دورانی ایرانیان سال را به دو فصل تقسیم میکردند، تابستان بزرگ که هفت ماه بود از آغاز فروردین تا پایان مهر ماه و زمستان بزرگ که از اول آبان ماه شروع و به پایان اسفند ماه میرسید و بعضی پنجه را نیز در این پنج ماه به شمار میآوردند که مجموعاً یک سد و پنجاه روز میشد. گویند چون صد روز از زمستان بزرگ سپری میشد، ایرانیان جشن سده را برپا میکردند چون بر آن بودند که اوج و شدت سرما سپری شده و این پدیده? نابسامانی و سکون که از کردار اهریمن است، توان و نیرویش رو به زوال و کاستی است. این جشن را آبان روز از بهمن ماه برابر با دهمین روز از بهمن ماه برگزار میکردند به شب هنگام و در این وقت درست سد روز از زمستان بزرگ میگذشت. در جشنی بزرگ آتش را که جلوگاه و رمز و کنایت از اهورامزدا است، میافروزند تا نیروهای اهریمنی ضعیف و نابود شوند.[38]
29- فرهنگ دهخدا، توضیحات مربوط به گاهنبار
30-↑عفیفی، اساطیر و فرهنگ ایران در نوشتههای پهلوی، 574.
31-↑اذکایی، نوروز تاریخچه و مرجعشناسی، 4 و 5.
32-↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 110.
33-↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 127.
34-↑بهار، از اسطوره تا تاریخ، 356 و 357.
35-↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 127.
36-↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 145.
37-↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 340.
38-↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 342.
جشنهای شش گانه? گاهنبار
گاهنبار یا گاهبار این دو لغت یک معنی دارد و آن شش روزی است که خداوند، عالم را آفرید و زرتشتیان در کتاب زند اوستا از زرتشت نقل میکنند که خداوند عالم را در شش گاهنبار آفرید. نامهای گاهنبارهای ششگانه به قرار زیر است:
نام ماه |
تاریخ روز و نام روز |
مناسبت جشن |
|
1 |
گاهنبار میدیوزرم |
روز پانزدهم اردیبهشت، چهل و پنجمین روز از اول سال |
روز آفریدن آسمان |
2 |
گاهنبار میدیوشـم |
روز پانزدهم تیر، صد و پنجمین روز سال |
روز آفریدن آب |
3 |
گاهنبار پـتیهشـهیم |
روز سی ام شهریور، صد و هشتادمین روز سال |
روز آفریدن زمین |
4 |
گاهنبار ایاسرم |
سیام مهر، دویست و دهمین روز سال |
روز آفریدن گیاه |
5 |
گاهنبار میدیارم |
بیستم دیماه، دویست و نودمین روز سال |
روز آفریدن جانوران |
6 |
گاهنبار همسپثمیدیه |
در سیصد و شصت امین روز سال
|
روز آفریدن انسان |
هر یک از جشنهای ششگانه? گاهنبار، پنج روز بطول میانجامیده و آخرین روز هر گاهنبار مهمترین روز جشن بودهاست. در این روزها همگان ملزم بودند تا مطابق و برابر تواناییشان انفاق کنند. در دعایی که از زمان ساسانیان باقیمانده ملاحظه میشود که استغفارکننده جایی میگوید «از اینکه در مراسم گهنبارها شرکت نکرده و انفاق نکردم، بخشایش میطلبم.»[23]
جشن فروردگان یا جشن همسپثمیدیه
جشن فروردگان یا جشن همسپثمیدیه نام جشنی بوده که به مدت ده روز، در روزهای پایان سال برگزار میشدهاست.[24] این جشن در دوران باستان، جشن فروهرها یا روان درگذشته بود.[25] آخرین گاهنبار، همسپثمیدیه نامیده میشد که شامل پنج روز اضافی یا همان پنجه دزدیده بود و جای آن در پایان آخرین ماه، از ماههای سی روزه بود.[26] بر طبق عقاید مردم در این ده روز روانهای درگذشتگان به ترتیب از بهشت و از دوزخ خارج میشوند و برای بازدید خانههایشان میآیند. فدیههایی تقدیم آنها میشود و کوشش میگردد که آنها راضی باشند. روانهای دوزخیان غمگین هستند و احساس یک زندانی را دارند که گریخته است و هر لحظه بیم آن را دارد که دوباره گرفتار شود. روانهای بهشتیان شادند و شادمانی میکنند و دعای خیرشان را نثار افراد خانوادهشان مینمایند. بنابر سنتهای دیگر اعتقاد بر این بود که این روانهای درگذشتگان نیست که باز میگردد بلکه فروهر آنهاست. بنابر اعتقاد زرتشتیان فروهرها قبل از تولد انسان و حتی قبل از آفرینش وجود داشتهاست.[27] در فروردین یشت یشت سیزده بند چهل و نهم به بعد، آمدهاست که در مدت همسپتمدم، فروهرهای مؤمنان از اقامتگاههای خود میآیند و مدت ده شب در کنار مردمان میمانند.[28]
23-رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 101.
24-اساطیر و فرهنگ ایران، ص 574
25 -رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 394.
26-کریستن سن، نخستین انسان و نخستین شهریار، 479.
27- ایران باستان، ص 68
28-کریستن سن، نخستین انسان و نخستین شهریار، 479.
شن آبانگان
نزد ایرانیان باستان پس از آتش دومین عنصر مقدس آب بود که درباره? احترام به آن و ضرورت پاکیزه نگاه داشتن این عنصر زندگی بخش تأکیدهای فراوان شدهاست. بر اساس همین اهمیت هشتمین ماه سال و دهمین روز ماه به پاس احترام به این عنصر و ایزد موکل بر آن نام گذاری شدهاست. آبانگان جشنی بودهاست که ظاهراً به صورت همگانی و با حضور در کنار آب ها و پرداختن به جشن و شادی و خوردن و نوشیدن و نیز خواندن نیایشهای مربوط به ایزدان آب ها برگزار میشدهاست. در ایران امروز اثری از برگزاری این جشن که برابر با روز دهم آبان[17] است دیده نمیشود ولی پارسیان هند هنوز با پوشیدن لباس سفید و حضور در کنار آبهای طبیعت این روز را گرامی میدارند. برخی گاهشمارها تاریخ این جشن را 4 آبان ماه ذکر کردهاند.[18]
جشن آذرگان
نهمین روز ماه آذر به سبب توافق دو نام طبق رسم جشن گرفته میشد. این جشن موسوم به آذرگان نیز از زمره?جشنهای آتش شمرده میشود و به همین دلیل بیرونی گفتهاست زرتشت به پیروان خود فرمود که در این روز به زیارت آتشکدهها بروند و قربانی کنند و در امور عالم به مشاوره بپردازند امروزه این جشن که در تقویم کنونی در سوم آذرماه واقعاست، همانند بسیاری از جشنهای دیگر جنبه? ملی خود را از دست داده و تنها زرتشتیان هنوز با رفتن به آتشکده و خواندن نیایش آن را گرامی میدارند.[19]
خرمروز
خرمروز روز اول از ماه دی است و به مناسبت برخورد نام روز با نام ماه که نام خداوند نیز بود، در ایران باستان جشن گرفته میشد. روزی بزرگ بود مشحون از آداب و مراسم دینی و غیر دینی. زرتشتیان به ویژه پارسیان این روز را بسیار محترم شمرده و آنرا دیدادارجشن مینامند. ابوریحان بیرونی میگوید دی ماه را خورماه نیز میگویند و روز اول ماه را خره روز یا خوره روز نامند. پیروان آیین مهر روز اول دی را روز تولد خورشید میدانستند چون از این روز به تدریج خورشید بیشتر در آسمان میپاید و شبها کوتاهتر و روزها بلندتر میشود. ایرانیان سال را در دورهای از ادوار تاریخی خود از آغاز زمستان و ماه دی یا روز خورشید و ماه خداوند آغاز میکردند و در واقع نوروزشان بود.[20]
بهمنگان یا بهمنجنه
جشن بهمنگان یا بهمنجه روز دوم ماه بهمن که مصادف بود با روز بهمن برگزار میشد. بهمن نام نخستین امشاسپند دین زرتشتی است و در اوستا مرکب است از دو جزء وهو به معنی خوب و نیک و منه از ریشه? من به معنی منش پس وهومن که در فارسی جدید بهمن شده به معنی نیکمنشی است. پختن نوعی آش موسوم به دیگ بهمنجه بسیار رایج و معمول بودهاست. در هر خوراکی از گیاه بهمن سرخ و بهمن سفید استفاده میکردند. این گیاه دارای خواص دارویی است و در روزگار باستان ایرانیان معتقد بودند که خوردن آن به حافظه بسیار کمک میکند. یکی از رسوم نیک این روز آن بود که طی تشریفاتی به کوه و دشت رفته و گیاهان ویژهای را که خواص دارویی داشت میکندند تا در طول سال مورد استفاده قرار دهند. هم چنین تهیه? شیرهها و روغنهای نباتی و ساقهها و چوبها و برگهای سوزاندنی که بوی خوش پراکنده و گندزا باشند، در این روز انجام میشد. آن گونه که از اشارات در آثار مکتوب در دوران اسلامی دریافت میشود، جشن بهمنگان در قرون پس از ساسانیان تا پیش از حمله?مغول بسیار مرسوم بودهاست و آداب و تشریفات آن رواج تقریباً عام داشتهاست.[21]
مردگیران یا سپندارمذگان یا اسپندگان
ابوریحان بیرونی از این جشن چنین یاد کردهاست «روز پنجم ماه اسفند روز جشن سپندارمذگان ست و معنای آن خرد و شکیبایی است سپندارمذ فرشته ایست نگهبان زمین و نیز فرشته? پاسبان زنان پارسا و نیکخواه است در روزگار پیشین این ماه و بویژه این روز جشن زنان بود و در این جشن مردان به زنان بخشش میکردند و هنوز این آیین در اصفهان و ری و دیگر جاها بجاست و به فارسی آن را جشن مردگیران نامند.»
جشن سپندارمذگان هنوز نزد پارسیان هند پابرجاست. در روز پنجم از اسفند بر روی پارهای کاغذ سخنانی چند از اوستا و پهلوی نویسند و به در خانههای خود بیاویزند تا اینکه آن خانهها در هنگام سال از آسیب گزندگان و حیوانات زیان کار برکنار ماند. این جشن را جشن برزیگران نیز خوانند.[22]
17-http://ghiasabadi.com/zamane-doroste-jashn-irani.html
18-رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 77.
19-رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 78.
20-رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 411 تا 413.
21-رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 419 تا 421.
22- آناهیتا، پورداوود، ص 150
اردیبهشتگان
اردیبهشتگان یا گلستانجشن از جمله?جشنهای آتش است. روز سوم از هر ماه به نام اردیبهشت میباشد و سوم ماه اردیبهشت جشن اردیبهشتگان برگزار میشد.خلف تبریزی آورده که در این روز نیک است به معبد و آتشکده رفتن و از پادشاهان حاجت خود خواستن و به جنگ و کارزار شدن.[9]
خردادگان
در روز ششم از ماه خرداد به مناسبت برخورد نام ماه و روز مطابق معمول جشنی برگزار می شده موسوم به خردادگان که کوشیار گیلانی آن را عبدالبقر ضبط کردهاست.[10]
جشن تیرگان
روز سیزدهم تیر ماه که به نام تیر یا تِشتًر از ایزدان مهم ایران باستان نام گذاری شده یکی از مهم ترین جشن های ایرانیان واقع است. این جشن موسوم به تیرگان به گفته? اغلب منابع تاریخی در بزرگداشت واقعه? تیراندازی آرش کمانگیر است. ابوریحان بیرونی از دو تیرگان کوچک و بزرگ یاد میکند که اولی در روز سیزدهم و دومی در روز چهاردهم واقع بود و درباره? علت آن نوشتهاست، تیرگان کوچک زمان پرتاب تیر و تیرگان بزرگ هنگامی است که خبر آوردند تیر به کجا افتادهاست. باز در منابع آمدهاست که ایرانیان در این روز به شستوشوی تن میپرداختند. ظاهراً این جشن در ایران و برخی کشورهای همسایه با شکوه بسیار و در دامان طبیعت برگزار میشدهاست.[11]
جشن شهریورگان یا آذرجشن
شهریور امشاسپند ایزد نماد شهریاری آرمانی و نیز نگاهبان فلزات است که ششمین ماه سال و چهارمین روز ماه را به نامش نام گذاری کردهاند. بدین ترتیب در ایران باستان در روز چهارم شهریور ماه جشن موسوم به شهریورگان برگزار میشد. این جشن آذرجشن هم نامیده شده و جزء جشنهای آتش است. مردم در خانه آتش میافروختند و پس از ستایش و نیایش برای صرف خوراکی گرد هم میآمدند.[12]
جشن امردادگان
روز هفتم هر ماه امرداد نام دارد و مطابق معمول روز هفتم از ماه امرداد جشن امردادگان برگزار می شد که در دوران باستان و عصر ساسانی و پس از آن مراسم و آدابی در دشت و فضای باز انجام می شد. ابوریحان گوید «… مرداد ماه که روز هفتم آن مرداد روز است و آن روز را به انگیزه? پیش آمدن دو نام با هم، جشن میگرفتند. معنای امرداد آن است که مرگ و نیستی نداشته باشد. امرداد فرشتهای است که به نگهداری جهان و آراستن غذاها و داروها که اصل آن از نباتات است و بر کنار کردن گرسنگی و زیان و بیماریها میباشد، موکل است…»[13]
جشن مهرگان
سال ایرانیان باستان، به صورتی که آن را در سنگ نوشتههای داریوش بزرگ در بیستون مییابیم، در پاییز آغاز میشد و جشن بسیار معروف مهرگان (بگیاد) ایرانیان باستان، در اصل جشن اول سال ایرانیان بودهاست.[14] در اواخر فرمانروایی داریوش بزرگ، سال اوستایی نو، سال دینی زرتشتی گشت و روز اول سال به اول فروردین، عید نوروز منتقل شد.[15] به همین جهت بسیاری از مراسم ملی مذهبی نوروز و مهرگان همانندی و یکسانی دارند. یکی از بارزترین مراسم نوروز و مهرگان بار عام شاهان بود.[16]
- 10↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 395.
- 11↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 68.
- 12↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 71.
- 13↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 403.
- 14↑کریستن سن، نخستین انسان و نخستین شهریار، 471.
- 15↑کریستن سن، نخستین انسان و نخستین شهریار، 477.
- 16↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 275.
نام ماه |
تاریخ روز و نام روز |
نام جشن |
فروردین |
روز نوزدهم، روز فروردین |
|
اردیبهشت |
روز سوم، روزاردیبهشت |
|
خرداد |
روز ششم، روز خرداد |
|
تیر |
روز سیزدهم، روز تیر |
|
امرداد |
روز هفتم، روز امرداد |
|
شهریور |
روز چهارم، روز شهریور |
|
مهر |
روز شانزدهم، روز مهر |
|
آبان |
روز دهم، روز آبان |
|
آذر |
روز نهم، روز آذر |
|
دی |
روز یکم، روز هرمزد |
|
بهمن |
روز دوم، روز بهمن |
|
سپندارمذ |
روز پنجم، روز سپندارمذ |
اینها جشنهای دوازدهگانه? سال میباشد که در روزگار ساسانیان پیش از آن با آداب و تشریفاتی فراوان برگزار میشد.[8]
↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 63.
- ↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 81.17،17،87،373
- ↑بهرامی، جشنهای ایرانیان، 21.
- ↑ گاهشماریهای کهن ایرانی، ویلی هانتر، در کتاب علم در ایران و شرق باستان، ترجمه همایون صنعتیزاده، ص 45 تا 48
جشنهای ایران باستان
واژه جشن فارسی گرفته شده از یسن Yasna اوستایی است، به معنی ستایش و پرستش. جشن با سکون حرف دوم در ایران به همان معنی عید است که زرتشتیان نیز به همین مفهوم و معنی آن را بکار میبرند. هدف از برگزاری این همه جشنها و گردهماییها نزدیکی افراد جامعه و موانست آنان و تمرکز نیرو و اتحاد و اتفاق بودهاست.[2]
گاهشماری در ایران باستان
در ایران باستان گاهشماریهای گوناگونی رواج داشتهاست. در زمان ساسانیان دو نوع گاهشماری معمول بود.
نخست سال عرفی یا شمسی ناقصه یا سال سیار یا همان گاهشماری اوستایی نو بود که در این گاهشماری هر سال دوازده ماه دارد و هر ماه درست 30 روز. این 30 روز دارای 30 نام مشخص و ویژه میباشد. نامها از آن امشاسپندان و ایزدان است اما پنج روز باقی میماند. این پنج روز پس از آخرین روز از ماه اسفند اضافه میشده که پنجه، پنجه? دزدیده، خمسه? مسترقه یا اندرگاه خوانده میشود و هر روزی را نامی ویژه است. این پنج نام از پنج بخش گاتها یا سرودهای زرتشت برگزیده شدهاست. همچنین دوازده ماه اوستایی نیز دارای دوازده نام است، منتخب از نامهای امشاسپندان و ایزدان که با دوازده نام از 30 اسم روزها، مشترک است. [3] بر پایه? آن هر سال درست 365 روز حساب میشد بدون حساب کردن یک چهارم روز در سال بنابراین نوروز در این نوع گاهشماری هر 120 سال یک ماه جلو میرفت.[4] دیگری سال ثابت یا گاهشماری بهیزکی بود که در آن کبیسه، هر 120 سال گرفته و حساب میشد و نوروز و سال شمسی در هر دور 120 سال در جای خود قرار گرفته و ثابت میماند و هیچ گاه آغاز سال بیش از یک ماه جلو نمیافتاد و یا چند روزی عقب نمیماند و اغلب حتی الامکان میکوشیدند که آغاز سال را در محل نجومی خود نگاه دارند.[5] این که چرا به جای کبیسه? چهار ساله و افزودن یک روز پس از 120 سال با افزودن یک ماه کبیسه میگرفتند نزد ایرانیان توجیه دینی داشت. ابوریحان بیرونی میگوید که ایرانیان برای هر روز آیینهای خاصی داشتند از جمله ذکر نام ایزدی که روز به نام اوست و پادشاهان ساسانی نیز برای هر روز یک نوع گل و شراب و نغمه داشتند و از این رو افزوده شدن بر تعداد روزها ترتیب را برهم میزد. برخی نویسندگان دلایل دیگری هم آوردهاند از جمله اینکه چون ایرانیان برای روزها، سعد و نحس قایل بودند نمیخواستند با جابهجا شدن، روزهای سعد به روزهای نحس منتقل شوند و نوروز در اولین روز ماه نباشد.[6]
اصلاحات خیام در سده چهارم هجری قمری موجب شد تا گاهشماری ایرانی به دقت مطابق با تقویم طبیعی گردد و نوروز و دیگر جشنهای سالیانه در جای حقیقی خود تثبیت شوند.[7]
روزهای همنام با دوازده ماه و جشنهای ماهانه
نامهای دوازدهگانه ماهها با دوازده نام از اسامی روزها، مشترک هستند. در مثل فروردین نخستین ماه سال و آغاز بهار است در حالی که روز نوزدهم هر ماه نیز فروردین نامیده میشود یا اردیبهشت دومین ماه و سومین روز ماه نیز به شمار میرفتهاست. بدین شیوه هرگاه نام روز و ماهی موافق میافتاد، آن روز را جشن میگرفتند و از این رهگذر دوازده جشن در سال که بهتر است آنها را جشنهای ماهانه بنامیم، پدید میآمد. این جشنها در جدول زیر نمایان است:
جشنهای ایران باستان به جشنهای ایران در دوران ایران باستان اشاره دارد. جشنهای بزرگ ایرانیان باستان عبارت بودند از: نوروز، مهرگان، جشنهای آتش، گاهنبارها و جشن فروردگان که در خلال هر یک از این جشنها مراسم و جشنهای وابستهای نیز برگزار میشدهاست. [1] لازم به تذکر است که تاریخ جشنهای ذکرشده و تقسیمبندی ماهها بر اساس گاهشماری ایران باستان است و با گاهشماری هجری شمسی امروزین مطابقت ندارد.
- جشنهای ایران باستان ،گاهشماری در ایران باستان
- روزهای همنام با دوازده ماه و جشنهای ماهانه
- اردیبهشتگان ، خردادگان ، جشن تیرگان ، جشن شهریورگان یاآذرجشن ، جشن امردادگان ، جشن مهرگان ، جشن آبانگان ، جشن آذرگان ، خرمروز ، بهمنگان یابهمنجنه ، مردگیران یا سپندارمذگان یااسپندگان
- جشنهای شش گانه? گاهنبار :
جشنهای آتش جشن سده ، جشن سوری پایانسال :
- 6نوروز و جشنهای مربوط بهنوروز
- 7جشنهای دیگر سال
- سروش روز ، جشن آبانگاه ، جشن خزان ، سیرسور ، جشن بتیکان، جشن گاوگیل ، جشن بادبره ، یلدا ، جشن بمو
1رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 388.
بازدید دیروز : 9
کل بازدید : 280527
کل یاداشته ها : 89