زمان جشن
زمان جشن ده روزه? فروردگان، از اشتاد روز (26 اسفند) تا انیران روز (30 اسفند) و پنج روز گاتها یا همان پنجه دزدیده (پنج روز اول فروردین) بود.[29] بنابر عقیده ایرانیان باستان، در این هنگام آفرینش انسان صورت گرفته و آخرین گاهنبار است. ابوریحان بیرونی چنین آورده که «این جشن ده روز طول میکشیده، آخرین پنج روز اسفند ماه را، نخستین فروردگان و پنجه? مسترقه را دومین فروردگان میگفتهاند.[30] مؤرخین آوردهاند که خسرو انوشیروان در مدت ده روز جشن فروردگان سفیر امپراتور روم ژوستین را نپذیرفت چون مشغول بجای آوردن اعمال عید بود.[31] عدم اجرای کامل کبیسه یا انجام کبیسه? ناقص همیشه در جابجایی زمان جشنها ایجاد اشکال و اختلاف مینمود، جشن فروردگان نیز چون جشنهای دیگر از این قاعده? جابجایی برکنار نبودهاست.[32]
رسوم جشن فروردگان
بازماندگان خانه و کاشانه را پاکیزه و تمیز میکردند و نقل و نبات و شیرینی و سبزی و انواع خوراکی در اتاق و بر بام مینهادند. دشمنی و بدخواهی را به دوستی تبدیل میکردند و همگان از هم خشنودی میطلبیدند تا فروهرها و روانان شادمان شوند و برایشان دعای خیر کنند و یاریشان دهند. یکی از جمله مهمترین مراسم این جشن افروختن آتش بود.[33] مردم روی پشت بامها آتش بر میافروختند و اعتقاد داشتند که با این کار فروهرها به طور گروهی مانند سپاه بازگشته و به بازماندگان کمک خواهند کرد. این رسم هنوز هم در بین زرتشتیان یزد و کرمان مرسوم است. [34] این آغاز جشن فرودگان که با افروختن آتش همراه بود، بعد از اسلام تبدیل به چهارشنبه سوری شد.[35]
جشنهای آتش
یک رشته از جشنهای آریایی از اقوام هند و ایرانی و هند و اروپایی جشنهای آتش است. منظور از جشنهای آتش جشنهایی است که با افروختن آتش جهت سور و سرور و شادمانی آغاز و اعلام میشد. میان رومیان و یونانیان و بعضی از ملل دیگر اروپایی نظایرش با جشنهای آتش ایرانی هنوز باقی است. از جمله جشنهای آتش که هنوز در ایران باقی مانده جشن چهارشنبه سوری و جشن سده است. از جشنهای آتش که فراموش شده، باید از جشن آذرگان در نهم ماه آذر و جشن شهریورگان در روز چهارم ماه شهریور نام برد. لازم به یادآوری است که زرتشتیان عقیده دارند، روشنی و آتش و آفتاب تجلی اهورامزدا است. اهورامزدا به وسیله? نور تجلی میکند.[36]
جشن سده
ار جمله? بزرگترین جشنهای آتش در ایران باستان که تدوام داشته و تا به امروز ادامه دارد جشن سده است یعنی جشنی که به یادگار پیدایی آتش برگزار میشود. فردوسی شرح آن را در ضمن احوال هوشنگ چنین آوردهاست. «هوشنگ شاه پیشدادی روزی به هنگام شکار که با گروهی همراه بود، مار سیاهی (مظهر مرگ و نیستی در ایران باستان) میبیند. سنگی با شدت به سوی مار پرتاب میکند. بر اثر اصابت سنگ بر سنگ جرقه میجهد و خار وخاشاک اطراف آن به آتش کشیده میشود و مار میگریزد و شاه و همراهان به گرد آتش (مظهر فروغ ایزدی) به جشن و سرور تا شب هنگام پرداخته و نمیگذارند آتش هیچگاه خاموش شود. از آنگاه آن جشن را سده نام نهادند.»[37]
وجه تسمیه? این جشن به همان عدد سد میرسد و مربوط است به موقعیتهای فصلی. در دورانی ایرانیان سال را به دو فصل تقسیم میکردند، تابستان بزرگ که هفت ماه بود از آغاز فروردین تا پایان مهر ماه و زمستان بزرگ که از اول آبان ماه شروع و به پایان اسفند ماه میرسید و بعضی پنجه را نیز در این پنج ماه به شمار میآوردند که مجموعاً یک سد و پنجاه روز میشد. گویند چون صد روز از زمستان بزرگ سپری میشد، ایرانیان جشن سده را برپا میکردند چون بر آن بودند که اوج و شدت سرما سپری شده و این پدیده? نابسامانی و سکون که از کردار اهریمن است، توان و نیرویش رو به زوال و کاستی است. این جشن را آبان روز از بهمن ماه برابر با دهمین روز از بهمن ماه برگزار میکردند به شب هنگام و در این وقت درست سد روز از زمستان بزرگ میگذشت. در جشنی بزرگ آتش را که جلوگاه و رمز و کنایت از اهورامزدا است، میافروزند تا نیروهای اهریمنی ضعیف و نابود شوند.[38]
29- فرهنگ دهخدا، توضیحات مربوط به گاهنبار
30-↑عفیفی، اساطیر و فرهنگ ایران در نوشتههای پهلوی، 574.
31-↑اذکایی، نوروز تاریخچه و مرجعشناسی، 4 و 5.
32-↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 110.
33-↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 127.
34-↑بهار، از اسطوره تا تاریخ، 356 و 357.
35-↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 127.
36-↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 145.
37-↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 340.
38-↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 342.
جشنهای شش گانه? گاهنبار
گاهنبار یا گاهبار این دو لغت یک معنی دارد و آن شش روزی است که خداوند، عالم را آفرید و زرتشتیان در کتاب زند اوستا از زرتشت نقل میکنند که خداوند عالم را در شش گاهنبار آفرید. نامهای گاهنبارهای ششگانه به قرار زیر است:
نام ماه |
تاریخ روز و نام روز |
مناسبت جشن |
|
1 |
گاهنبار میدیوزرم |
روز پانزدهم اردیبهشت، چهل و پنجمین روز از اول سال |
روز آفریدن آسمان |
2 |
گاهنبار میدیوشـم |
روز پانزدهم تیر، صد و پنجمین روز سال |
روز آفریدن آب |
3 |
گاهنبار پـتیهشـهیم |
روز سی ام شهریور، صد و هشتادمین روز سال |
روز آفریدن زمین |
4 |
گاهنبار ایاسرم |
سیام مهر، دویست و دهمین روز سال |
روز آفریدن گیاه |
5 |
گاهنبار میدیارم |
بیستم دیماه، دویست و نودمین روز سال |
روز آفریدن جانوران |
6 |
گاهنبار همسپثمیدیه |
در سیصد و شصت امین روز سال
|
روز آفریدن انسان |
هر یک از جشنهای ششگانه? گاهنبار، پنج روز بطول میانجامیده و آخرین روز هر گاهنبار مهمترین روز جشن بودهاست. در این روزها همگان ملزم بودند تا مطابق و برابر تواناییشان انفاق کنند. در دعایی که از زمان ساسانیان باقیمانده ملاحظه میشود که استغفارکننده جایی میگوید «از اینکه در مراسم گهنبارها شرکت نکرده و انفاق نکردم، بخشایش میطلبم.»[23]
جشن فروردگان یا جشن همسپثمیدیه
جشن فروردگان یا جشن همسپثمیدیه نام جشنی بوده که به مدت ده روز، در روزهای پایان سال برگزار میشدهاست.[24] این جشن در دوران باستان، جشن فروهرها یا روان درگذشته بود.[25] آخرین گاهنبار، همسپثمیدیه نامیده میشد که شامل پنج روز اضافی یا همان پنجه دزدیده بود و جای آن در پایان آخرین ماه، از ماههای سی روزه بود.[26] بر طبق عقاید مردم در این ده روز روانهای درگذشتگان به ترتیب از بهشت و از دوزخ خارج میشوند و برای بازدید خانههایشان میآیند. فدیههایی تقدیم آنها میشود و کوشش میگردد که آنها راضی باشند. روانهای دوزخیان غمگین هستند و احساس یک زندانی را دارند که گریخته است و هر لحظه بیم آن را دارد که دوباره گرفتار شود. روانهای بهشتیان شادند و شادمانی میکنند و دعای خیرشان را نثار افراد خانوادهشان مینمایند. بنابر سنتهای دیگر اعتقاد بر این بود که این روانهای درگذشتگان نیست که باز میگردد بلکه فروهر آنهاست. بنابر اعتقاد زرتشتیان فروهرها قبل از تولد انسان و حتی قبل از آفرینش وجود داشتهاست.[27] در فروردین یشت یشت سیزده بند چهل و نهم به بعد، آمدهاست که در مدت همسپتمدم، فروهرهای مؤمنان از اقامتگاههای خود میآیند و مدت ده شب در کنار مردمان میمانند.[28]
23-رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 101.
24-اساطیر و فرهنگ ایران، ص 574
25 -رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 394.
26-کریستن سن، نخستین انسان و نخستین شهریار، 479.
27- ایران باستان، ص 68
28-کریستن سن، نخستین انسان و نخستین شهریار، 479.
شن آبانگان
نزد ایرانیان باستان پس از آتش دومین عنصر مقدس آب بود که درباره? احترام به آن و ضرورت پاکیزه نگاه داشتن این عنصر زندگی بخش تأکیدهای فراوان شدهاست. بر اساس همین اهمیت هشتمین ماه سال و دهمین روز ماه به پاس احترام به این عنصر و ایزد موکل بر آن نام گذاری شدهاست. آبانگان جشنی بودهاست که ظاهراً به صورت همگانی و با حضور در کنار آب ها و پرداختن به جشن و شادی و خوردن و نوشیدن و نیز خواندن نیایشهای مربوط به ایزدان آب ها برگزار میشدهاست. در ایران امروز اثری از برگزاری این جشن که برابر با روز دهم آبان[17] است دیده نمیشود ولی پارسیان هند هنوز با پوشیدن لباس سفید و حضور در کنار آبهای طبیعت این روز را گرامی میدارند. برخی گاهشمارها تاریخ این جشن را 4 آبان ماه ذکر کردهاند.[18]
جشن آذرگان
نهمین روز ماه آذر به سبب توافق دو نام طبق رسم جشن گرفته میشد. این جشن موسوم به آذرگان نیز از زمره?جشنهای آتش شمرده میشود و به همین دلیل بیرونی گفتهاست زرتشت به پیروان خود فرمود که در این روز به زیارت آتشکدهها بروند و قربانی کنند و در امور عالم به مشاوره بپردازند امروزه این جشن که در تقویم کنونی در سوم آذرماه واقعاست، همانند بسیاری از جشنهای دیگر جنبه? ملی خود را از دست داده و تنها زرتشتیان هنوز با رفتن به آتشکده و خواندن نیایش آن را گرامی میدارند.[19]
خرمروز
خرمروز روز اول از ماه دی است و به مناسبت برخورد نام روز با نام ماه که نام خداوند نیز بود، در ایران باستان جشن گرفته میشد. روزی بزرگ بود مشحون از آداب و مراسم دینی و غیر دینی. زرتشتیان به ویژه پارسیان این روز را بسیار محترم شمرده و آنرا دیدادارجشن مینامند. ابوریحان بیرونی میگوید دی ماه را خورماه نیز میگویند و روز اول ماه را خره روز یا خوره روز نامند. پیروان آیین مهر روز اول دی را روز تولد خورشید میدانستند چون از این روز به تدریج خورشید بیشتر در آسمان میپاید و شبها کوتاهتر و روزها بلندتر میشود. ایرانیان سال را در دورهای از ادوار تاریخی خود از آغاز زمستان و ماه دی یا روز خورشید و ماه خداوند آغاز میکردند و در واقع نوروزشان بود.[20]
بهمنگان یا بهمنجنه
جشن بهمنگان یا بهمنجه روز دوم ماه بهمن که مصادف بود با روز بهمن برگزار میشد. بهمن نام نخستین امشاسپند دین زرتشتی است و در اوستا مرکب است از دو جزء وهو به معنی خوب و نیک و منه از ریشه? من به معنی منش پس وهومن که در فارسی جدید بهمن شده به معنی نیکمنشی است. پختن نوعی آش موسوم به دیگ بهمنجه بسیار رایج و معمول بودهاست. در هر خوراکی از گیاه بهمن سرخ و بهمن سفید استفاده میکردند. این گیاه دارای خواص دارویی است و در روزگار باستان ایرانیان معتقد بودند که خوردن آن به حافظه بسیار کمک میکند. یکی از رسوم نیک این روز آن بود که طی تشریفاتی به کوه و دشت رفته و گیاهان ویژهای را که خواص دارویی داشت میکندند تا در طول سال مورد استفاده قرار دهند. هم چنین تهیه? شیرهها و روغنهای نباتی و ساقهها و چوبها و برگهای سوزاندنی که بوی خوش پراکنده و گندزا باشند، در این روز انجام میشد. آن گونه که از اشارات در آثار مکتوب در دوران اسلامی دریافت میشود، جشن بهمنگان در قرون پس از ساسانیان تا پیش از حمله?مغول بسیار مرسوم بودهاست و آداب و تشریفات آن رواج تقریباً عام داشتهاست.[21]
مردگیران یا سپندارمذگان یا اسپندگان
ابوریحان بیرونی از این جشن چنین یاد کردهاست «روز پنجم ماه اسفند روز جشن سپندارمذگان ست و معنای آن خرد و شکیبایی است سپندارمذ فرشته ایست نگهبان زمین و نیز فرشته? پاسبان زنان پارسا و نیکخواه است در روزگار پیشین این ماه و بویژه این روز جشن زنان بود و در این جشن مردان به زنان بخشش میکردند و هنوز این آیین در اصفهان و ری و دیگر جاها بجاست و به فارسی آن را جشن مردگیران نامند.»
جشن سپندارمذگان هنوز نزد پارسیان هند پابرجاست. در روز پنجم از اسفند بر روی پارهای کاغذ سخنانی چند از اوستا و پهلوی نویسند و به در خانههای خود بیاویزند تا اینکه آن خانهها در هنگام سال از آسیب گزندگان و حیوانات زیان کار برکنار ماند. این جشن را جشن برزیگران نیز خوانند.[22]
17-http://ghiasabadi.com/zamane-doroste-jashn-irani.html
18-رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 77.
19-رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 78.
20-رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 411 تا 413.
21-رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 419 تا 421.
22- آناهیتا، پورداوود، ص 150
اردیبهشتگان
اردیبهشتگان یا گلستانجشن از جمله?جشنهای آتش است. روز سوم از هر ماه به نام اردیبهشت میباشد و سوم ماه اردیبهشت جشن اردیبهشتگان برگزار میشد.خلف تبریزی آورده که در این روز نیک است به معبد و آتشکده رفتن و از پادشاهان حاجت خود خواستن و به جنگ و کارزار شدن.[9]
خردادگان
در روز ششم از ماه خرداد به مناسبت برخورد نام ماه و روز مطابق معمول جشنی برگزار می شده موسوم به خردادگان که کوشیار گیلانی آن را عبدالبقر ضبط کردهاست.[10]
جشن تیرگان
روز سیزدهم تیر ماه که به نام تیر یا تِشتًر از ایزدان مهم ایران باستان نام گذاری شده یکی از مهم ترین جشن های ایرانیان واقع است. این جشن موسوم به تیرگان به گفته? اغلب منابع تاریخی در بزرگداشت واقعه? تیراندازی آرش کمانگیر است. ابوریحان بیرونی از دو تیرگان کوچک و بزرگ یاد میکند که اولی در روز سیزدهم و دومی در روز چهاردهم واقع بود و درباره? علت آن نوشتهاست، تیرگان کوچک زمان پرتاب تیر و تیرگان بزرگ هنگامی است که خبر آوردند تیر به کجا افتادهاست. باز در منابع آمدهاست که ایرانیان در این روز به شستوشوی تن میپرداختند. ظاهراً این جشن در ایران و برخی کشورهای همسایه با شکوه بسیار و در دامان طبیعت برگزار میشدهاست.[11]
جشن شهریورگان یا آذرجشن
شهریور امشاسپند ایزد نماد شهریاری آرمانی و نیز نگاهبان فلزات است که ششمین ماه سال و چهارمین روز ماه را به نامش نام گذاری کردهاند. بدین ترتیب در ایران باستان در روز چهارم شهریور ماه جشن موسوم به شهریورگان برگزار میشد. این جشن آذرجشن هم نامیده شده و جزء جشنهای آتش است. مردم در خانه آتش میافروختند و پس از ستایش و نیایش برای صرف خوراکی گرد هم میآمدند.[12]
جشن امردادگان
روز هفتم هر ماه امرداد نام دارد و مطابق معمول روز هفتم از ماه امرداد جشن امردادگان برگزار می شد که در دوران باستان و عصر ساسانی و پس از آن مراسم و آدابی در دشت و فضای باز انجام می شد. ابوریحان گوید «… مرداد ماه که روز هفتم آن مرداد روز است و آن روز را به انگیزه? پیش آمدن دو نام با هم، جشن میگرفتند. معنای امرداد آن است که مرگ و نیستی نداشته باشد. امرداد فرشتهای است که به نگهداری جهان و آراستن غذاها و داروها که اصل آن از نباتات است و بر کنار کردن گرسنگی و زیان و بیماریها میباشد، موکل است…»[13]
جشن مهرگان
سال ایرانیان باستان، به صورتی که آن را در سنگ نوشتههای داریوش بزرگ در بیستون مییابیم، در پاییز آغاز میشد و جشن بسیار معروف مهرگان (بگیاد) ایرانیان باستان، در اصل جشن اول سال ایرانیان بودهاست.[14] در اواخر فرمانروایی داریوش بزرگ، سال اوستایی نو، سال دینی زرتشتی گشت و روز اول سال به اول فروردین، عید نوروز منتقل شد.[15] به همین جهت بسیاری از مراسم ملی مذهبی نوروز و مهرگان همانندی و یکسانی دارند. یکی از بارزترین مراسم نوروز و مهرگان بار عام شاهان بود.[16]
- 10↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 395.
- 11↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 68.
- 12↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 71.
- 13↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 403.
- 14↑کریستن سن، نخستین انسان و نخستین شهریار، 471.
- 15↑کریستن سن، نخستین انسان و نخستین شهریار، 477.
- 16↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 275.
نام ماه |
تاریخ روز و نام روز |
نام جشن |
فروردین |
روز نوزدهم، روز فروردین |
|
اردیبهشت |
روز سوم، روزاردیبهشت |
|
خرداد |
روز ششم، روز خرداد |
|
تیر |
روز سیزدهم، روز تیر |
|
امرداد |
روز هفتم، روز امرداد |
|
شهریور |
روز چهارم، روز شهریور |
|
مهر |
روز شانزدهم، روز مهر |
|
آبان |
روز دهم، روز آبان |
|
آذر |
روز نهم، روز آذر |
|
دی |
روز یکم، روز هرمزد |
|
بهمن |
روز دوم، روز بهمن |
|
سپندارمذ |
روز پنجم، روز سپندارمذ |
اینها جشنهای دوازدهگانه? سال میباشد که در روزگار ساسانیان پیش از آن با آداب و تشریفاتی فراوان برگزار میشد.[8]
↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 63.
- ↑رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 81.17،17،87،373
- ↑بهرامی، جشنهای ایرانیان، 21.
- ↑ گاهشماریهای کهن ایرانی، ویلی هانتر، در کتاب علم در ایران و شرق باستان، ترجمه همایون صنعتیزاده، ص 45 تا 48
جشنهای ایران باستان
واژه جشن فارسی گرفته شده از یسن Yasna اوستایی است، به معنی ستایش و پرستش. جشن با سکون حرف دوم در ایران به همان معنی عید است که زرتشتیان نیز به همین مفهوم و معنی آن را بکار میبرند. هدف از برگزاری این همه جشنها و گردهماییها نزدیکی افراد جامعه و موانست آنان و تمرکز نیرو و اتحاد و اتفاق بودهاست.[2]
گاهشماری در ایران باستان
در ایران باستان گاهشماریهای گوناگونی رواج داشتهاست. در زمان ساسانیان دو نوع گاهشماری معمول بود.
نخست سال عرفی یا شمسی ناقصه یا سال سیار یا همان گاهشماری اوستایی نو بود که در این گاهشماری هر سال دوازده ماه دارد و هر ماه درست 30 روز. این 30 روز دارای 30 نام مشخص و ویژه میباشد. نامها از آن امشاسپندان و ایزدان است اما پنج روز باقی میماند. این پنج روز پس از آخرین روز از ماه اسفند اضافه میشده که پنجه، پنجه? دزدیده، خمسه? مسترقه یا اندرگاه خوانده میشود و هر روزی را نامی ویژه است. این پنج نام از پنج بخش گاتها یا سرودهای زرتشت برگزیده شدهاست. همچنین دوازده ماه اوستایی نیز دارای دوازده نام است، منتخب از نامهای امشاسپندان و ایزدان که با دوازده نام از 30 اسم روزها، مشترک است. [3] بر پایه? آن هر سال درست 365 روز حساب میشد بدون حساب کردن یک چهارم روز در سال بنابراین نوروز در این نوع گاهشماری هر 120 سال یک ماه جلو میرفت.[4] دیگری سال ثابت یا گاهشماری بهیزکی بود که در آن کبیسه، هر 120 سال گرفته و حساب میشد و نوروز و سال شمسی در هر دور 120 سال در جای خود قرار گرفته و ثابت میماند و هیچ گاه آغاز سال بیش از یک ماه جلو نمیافتاد و یا چند روزی عقب نمیماند و اغلب حتی الامکان میکوشیدند که آغاز سال را در محل نجومی خود نگاه دارند.[5] این که چرا به جای کبیسه? چهار ساله و افزودن یک روز پس از 120 سال با افزودن یک ماه کبیسه میگرفتند نزد ایرانیان توجیه دینی داشت. ابوریحان بیرونی میگوید که ایرانیان برای هر روز آیینهای خاصی داشتند از جمله ذکر نام ایزدی که روز به نام اوست و پادشاهان ساسانی نیز برای هر روز یک نوع گل و شراب و نغمه داشتند و از این رو افزوده شدن بر تعداد روزها ترتیب را برهم میزد. برخی نویسندگان دلایل دیگری هم آوردهاند از جمله اینکه چون ایرانیان برای روزها، سعد و نحس قایل بودند نمیخواستند با جابهجا شدن، روزهای سعد به روزهای نحس منتقل شوند و نوروز در اولین روز ماه نباشد.[6]
اصلاحات خیام در سده چهارم هجری قمری موجب شد تا گاهشماری ایرانی به دقت مطابق با تقویم طبیعی گردد و نوروز و دیگر جشنهای سالیانه در جای حقیقی خود تثبیت شوند.[7]
روزهای همنام با دوازده ماه و جشنهای ماهانه
نامهای دوازدهگانه ماهها با دوازده نام از اسامی روزها، مشترک هستند. در مثل فروردین نخستین ماه سال و آغاز بهار است در حالی که روز نوزدهم هر ماه نیز فروردین نامیده میشود یا اردیبهشت دومین ماه و سومین روز ماه نیز به شمار میرفتهاست. بدین شیوه هرگاه نام روز و ماهی موافق میافتاد، آن روز را جشن میگرفتند و از این رهگذر دوازده جشن در سال که بهتر است آنها را جشنهای ماهانه بنامیم، پدید میآمد. این جشنها در جدول زیر نمایان است:
جشنهای ایران باستان به جشنهای ایران در دوران ایران باستان اشاره دارد. جشنهای بزرگ ایرانیان باستان عبارت بودند از: نوروز، مهرگان، جشنهای آتش، گاهنبارها و جشن فروردگان که در خلال هر یک از این جشنها مراسم و جشنهای وابستهای نیز برگزار میشدهاست. [1] لازم به تذکر است که تاریخ جشنهای ذکرشده و تقسیمبندی ماهها بر اساس گاهشماری ایران باستان است و با گاهشماری هجری شمسی امروزین مطابقت ندارد.
- جشنهای ایران باستان ،گاهشماری در ایران باستان
- روزهای همنام با دوازده ماه و جشنهای ماهانه
- اردیبهشتگان ، خردادگان ، جشن تیرگان ، جشن شهریورگان یاآذرجشن ، جشن امردادگان ، جشن مهرگان ، جشن آبانگان ، جشن آذرگان ، خرمروز ، بهمنگان یابهمنجنه ، مردگیران یا سپندارمذگان یااسپندگان
- جشنهای شش گانه? گاهنبار :
جشنهای آتش جشن سده ، جشن سوری پایانسال :
- 6نوروز و جشنهای مربوط بهنوروز
- 7جشنهای دیگر سال
- سروش روز ، جشن آبانگاه ، جشن خزان ، سیرسور ، جشن بتیکان، جشن گاوگیل ، جشن بادبره ، یلدا ، جشن بمو
1رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانیان، 388.
باباحیدر یکی از شهرهای استان چهارمحال و بختیاری ایران است. این شهر در 45 کیلومتری شهرکرد قرار دارد. بر اساس آمار سال 1385 جمعیت باباحیدر برابر با 10?922 نفر بوده است[1].
وجه تسمیه این شهر به خاطر وجود امامزاده حیدر ابن مالک در این شهر است. این شهر در دامنه کوههای زاگرس واقع است. دارای اماکن زیارتی مانند امامزاده سید میراحمد و امامزاده حیدربن مالک مراکز گردشکری مانند غار سراب در روستای امید آباد، چشمه کفشینه، احمداباد، دردگه، زیرده و...است . مردم این شهر از نژاد بختیاری و به گویش بختیاری تکلم میکنند. رودخانهای که از داخل شهر می گذرد، دارای مناظر زیبایی است.
منطقه جغرافیایی شهرباباحیدر
قالی و قالیچههای بختیاری باباحیدرشهرت جهانی دارند.[2] قالی های بابا حیدر بسیار زیبا وقیمتی بوده در سرار کشور شناخته ومنحصر بفرد است
باباحیدر یکی از شهرهای استان چهارمحال و بختیاری ایران است. این شهر در 45 کیلومتری شهرکرد قرار دارد.وجه تسمیه این شهر به خاطر وجود امامزاده حیدر ابن مالک در این شهر است. این شهر در دامنه کوههای زاگرس واقع است. دارای اماکن زیارتی مانند امامزاده سید میراحمد و امامزاده حیدربن مالک مراکز گردشکری مانند غار سراب در روستای امید آباد،چشمه کفشینه، احمداباد، دردگه، زیرده و...است . مردم این شهر به زبانی آمیخته به گویش بختیاری تکلم میکنند. رودخانهای که از داخل شهر می گذرد، دارای مناظر زیبایی است. کاوشهای فسیل شناسی در ناحیه بابا حیدر چهارمحال و بختیاری منجر به کشف بیش از 70 فسیل ماهی مربوط به 65 میلیون سال پیش شد.تازه ترین بررسی ها نشان می دهد که در این دوره، منطقه باباحیدر دریای بزرگ با عمق متوسط بوده است و فسیلهای بسیار زیادی در آن کشف و از طریق دلتا وارد دریا شده است. : محمدعلی جعفریان مؤسس موزه تاریخ طبیعی اصفهان در این باره گفت:این ماهی ها در منطقه باباحیدر در شهر فارسان کشف شده است و به دوران سوم زمین شناسی باز می گردد. در این ناحیه یک دریای بزرگ وجود داشته است که در رسوبات دلتای آن فسیلهای جانوری بسیاری کشف شده است. وجود رسوبات آبهای شیرین باعث حفاظت از این فسیلها شده است. او گفت:بررسی ها نشان می دهد که باباحیدر یک دریای پیوسته بوده است که طبق کاوشهای ژانویه، پژوهشگر فرانسوی از این ناحیه در شمال چهارمحال و بختیاری آغاز و به لبنان ختم می شده است. ژانویه علاوه بر کاوشهای فسیل شناسی در لبنان بررسی هایی را نیز بر روی فسیلهای موجود در شهر ایلام انجام داده است. به گزارش "میراث خبر" بررسی ها نشان می دهد که زاگرس از 500 میلیون سال پیش اغلب اوقات دریا بوده است. از نظر پژوهشگران امنیت زاگرس در شباهت گونه های جانوری این منطقه با نواحی مونت ولگا در ایتالیا و گرین ریورز (دریای سبز) در آمریکا است. این بررسی ها نشان می دهد زاگرس در این دوران با نیم کره جنوبی ارتباط داشته است.
منابع
- ↑ درگاه ملی آمار
- ↑ کتاب فرش ایران1384
قلعه جونقان مربوط به اواخر سده? 13 ه. ق. است و در جونقان، داخل شهر واقع شده و این اثر در تاریخ 5 دی 1356 با شماره? ثبت 1548 بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست. این قلعه که به کاخ سردار اسعد بختیاری مشهور است شهرت خود را مدیون مشروطیت و شروع قیام بختیاریها در شهر جونقان و اجتماع در این قلعه و سپس فتح اصفهان و تهران است. مردم جونقان و سایر نقاط بختیاری نشین از این مکان جنبش خود را اغاز نموده و موفق به فتح اصفهان و تهران گردیدند.در مورد تاریخچه و سال بنای آن گفته میشود ابتدا حسینقلیخان و عمویش کلبعلیخان که شجاعت و سلحشوری مردم جونقان و دشتهای کشاورزی جونقان و میزدج چشمشان را خیره نمود این شهر را به عنوان مرکز سوق الجیشی خود قرار داده و همیشه پیروزیهای خود را در جنگهایشان مدیون مردم جونقان و موقعیت خاص این شهر میدانستند. هر چند کلبعلیخان عاقبت در همین شهر کشته شد و دشت ((کلبعلی کشته)) جونقان هم بهمین دلیل نامگذاری شد.
بعدها علیقلیخان سردار اسعد که در همین شهر بدنیا آمد کاخ بزرگ و با معماری نوین فرانسه بر روی بقایای منزل پدری خویش بنیان گذاشت. مدرسه اسعد هم در ضلع غربی این کاخ همچنان بر پاست. هانری رنه دالمانی در کتاب خود((از خراسان تا بختیاری)) فصل 12 تا 15 جلد دوم خاطرات و تصاویر جالبی از این کاخ و فرهنگ مردم جونقان و بختیاری ارائه نمودهاست. این کاخ اولین مکانی در اصفهان و چهارمحال بوده که به موتور برق و الکتریسیته مجهز گردیدهاست. علی اکبر دهخدا نوشتن لغتنامه مشهورش را در این کاخ آغار نمود. بسیاری از پناهندگان سیاسی در اثنای جنگ جهانی اول در این کاخ مهمان مردم جونقان بودند.این قلعه قرار است بزودی توسط سازمان گردشگری و میراث فرهنگی بعنوان موزه مشروطیت ایران مورد بهره برداری قرار گیرد. سالانه هزاران نفر از سراسر ایران و جهان از آثار باستانی و تاریخی جونقان و قلعه سردار اسعد بازدید میکنند .
منابع
کتابچه تاریخ و وجه تسمیه جونقان:جهانگیرزمانی جونقانی1382
قلعه دزک
قلعه دزک، قلعهای است در روستایی به نام دزک که در استان چهارمحال و بختیاری و در فاصله 32 کیلومتری شهرکرد، (مرکز استان چهارمحال و بختیاری) واقع است. این روستا در زمانهای گذشته دارای شخصیتهای بزرک سیاسی و نظامی بودهاست که از جمله معروفترین آنها میتوان به تیمسار تیمور بختیار اشاره نمود که بنیان گذار ساواک در ایران بودهاست.تیمسار بختیار در روستای دزک در قلعه سردار امیر مفخم خان بختیاری به دنیا آمد. در این قلعه کتابخانهای از کتب سردار امیر مفخم بختیاری معروف به سردار جنگ وجود داشتهاست. علی اکبر دهخدا در هنگام جنگ جهانی که به چهارمحال گریخته بود از این کتابخانه استفاده کرد و تألیف امثال و حکم و لغت نامه خود را با استفاده از منابع موجود در قلعه دزک آغاز نمود. تیمسار بختیار در زمان ریاست ساواک در ایران با توجه به ارتباط خود با این منطقه افرادی را به عنوان تبعید به این روستا و قلعه میفرستاد که از جمله آنها میتوان به دهخدا و دکتر مصدق اشاره نمود.
این قلعه در حال حاضر در اختیار سازمان میراث فرهنگی و گردشگری میباشد که یکی از نقاط گردشگردی استان محسوب میگردد. ادر این قلعه تعدادی از فیلمهای تاریخی بوده ساخته شد و هر ساله گروههای زیادی از این روستای تاریخی و قلعه آن دیدین مینمایند. اما توضیحات اجمالی در خصوص روستای تاریخی، سیاسی و فرهنگی دزک: دزک از روستاهای بخش کیار، دهستان کیار شرقی، شهرستان شهرکرد از زمره محال چهار گانه(لار، کیار، میزدج و گندمان) که در فاصله 35 کیلومتری جنوب شرقی شهرکرد مرکز استان واقع گردیدهاست و جمعیت آن بر اساس سرشماری سال (1375) 3581 نفر اعلام شدهاست. گویش مردم آن فارسی روستایی ومذهب تمامی ایشان شیعه دوازده امامی میباشد از اواسط دوره قاجاریه به این سو، روستای دزک ازنواحی حاکم نشین این منطقه به شمار میآید و همپای دیگر نقاط همجوارش یعنی سورک و موسی آباد به عنوان یک منطقه دارای اهمیت تلقی میشود از لحاظ تاریخی نیز همجواری با روستای دستگرد امامزاده و نیز آثار و شواهد تاریخی، نظیر تپههای مربوط به ادوار مختلف استقرار بشر و گورستانهای قدیمی با شیرهای سنگی متعلق به عصر صفویه، نشانههای دیگری از اهمیت آن در روزگار پیشین است. در خصوص وجه تسمیه این روستا باید گفت دزک از نظرصورت ظاهری از ترکیب «دز(دژ)» و «ک» حرف تصغیر تشکیل گردیدهاست و در کل به معنای بنای تدافعی نظامی کوچک میباشد. همچنین کلمات «دزیان»، «دزیزان»، «دزدک» و... از همان کلمه دز ریشه گرفته و نشانگر سیر تطور آن در دورههای مختلف است. بر اساس روایتهای محلی در زمانهای دور در ارتفاعات سر به فلک کشیده مجاور روستا، دژی وجود داشته که اطراف آن خندق عمیقی بودهاست و همین امر سبب شده تا بعدها پس از احداث دهکده فعلی کم کم نام «دزک» به این روستا که بنای کلی و نیز کاخ حکومتی اش از آن الهام گرفته شده اطلاق گردد. این بنا توسط لطفعلی خان امیر مفخم بختیاری از خوانین معروف هفت لنگ بختیاری ساخته شده و ترمیم و بازساخت و تزئین دایمی آن از سوی دیگر ساکنینش در واقع بیانگر روزگار قدرت نمایی این گروه و پرهیز از حاکمیت خوانین چهار بنگ بختیاری و چالشتری، از اواسط سلسله قاجاریه به این سو، از صحنه سیاسی تاریخ منطقه میباشد بنای فعلی در حقیقت بخش محوری و اصلی مجموعهای نظامی مسکونی است که توسط خوانین بنام بختیاری در این روستا ساخته شده و متاسفانه گذشت زمان و عوامل تخریبی مختلف سبب شده تا سایر بخشهای این مجموعه عظیم از بین بروداین بنا در طول حیات خود حوادث فروانی راشاهد بوده که مهمترین آنهاایفای نقش در جریان اعاده مشروطیت است. در آن هنگام این بنا به صورت مرکز ی برای ایجاد تشکل در میان قیام گران بختیاری و اتحاد با انقلابیون عمل کردهاست.همچنین علامه فقید علی اکبر دهخدا در ایام مهاجرت خود به اتفاق تعدادی انقلابیون ضد انگلیسی درجریانات جنگ جهانی اول مدتی را در این قلعه به سر برده و با بهره گیری از منابع ارزشمند کتا بخانهای موجود در آن که نشانگرتوجه وعلاقمندی ساکنانش به علم وادب بوده وپایههای اصلی انتشار«لغت نامه» مشهور خود را بنا نهادهاست
ویژگیهای معماری
از نظر ویژگیهای معماری کاخ قلعه مشروطیت که الهام گرفته از قصرهای اروپایی قرنهای گذشته با آرایش ایرانی میباشد که با تزئینات الحاقی دیگر آن، نشانگر نفوذ فرهنگی و توجه به غرب در ان هنگام بودهاست. این بنا با توجه به آب و هوای منطقه در دو طبقه با ایوانهای شمالی و جنوبی مشرف به بیشههای منتهی به کوهستان و رو به قبله ساخته شدهاست تا اتاقهای همکف حداکثر بهره گیری از نور و گرما در زمستان و اتاقهای طبقه اول بیشترین هوای خنک را در تابستان داشته باشد. پیها و دیوارهای اصلی بنا به منظور حداقل رساندن تبادل حرارتی به شکل قابل توجهی قطور ساخته شده و با پوششی از آجر درنمای بیرونی واندود کاهگل در نمای خارجی با لایهای از گچ، سفید کاری و محافظت گردیده است این بنا دارای چهار برج مخروطی شکل است بدون کاربری نظامی که دو برج قسمت جنوبی سالم و دو برج قسمت شمالی نیمه مخروبه و بیشتر برای القاء شکوه و ابهت ساخته شده و به عنوان انبار و زندان استفاده شده اند طبقه همکف و اول بنا، دو ایوان در قسمت شمالی و جنوبی دارد که نور لازم را برای اتاقهای مجاور، زیر برجی و سفره خانه، آیینه خانه و اتاقهای جنبی دیگر فراهم میکند. همچنین قرینه بنای فعلی در جنوب حیاط داخلی قسمت شاه نشین و نیز در جنب آن ابنیهها ی الحاقی دیکری وجود داشته که متاسفانه بواسطه عوامل تخریبی مختلف به جز صفه و بخاریهای تزئینی آنه اثر دیگری بر جا نماندهاست در حال حاضر این کاخ قلعه20/5076 متر مربع وسعت دارد و با توجه به اهمیت لزوم حفظ هویت فرهنگی آن به
شماره 1731/3 در سال 1368 هجری شمسی در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست
تزئینات
در این بنا انواع هنرهای تزئینی معماری قابل ملاحظه میباشد که عموما در طبقه اول بنا به کار برده شدهاست. در پوشش آجر خارجی سعی شده تا از هنر«آجر چینی» و تلفیق آن با کاشیکارهای لعابی هندسی نقشهای زیبای بیشتری حاصل آیدجالبترین و زیباترین قسمتها در این بنا، تالار سفره خانه و اتاق آیینه هستند تالار سفره خانه در گذشته بوسیله فرشی 50 مفروش میشده که متاسفانه در دهههای اخیر مفقودگردیدهاست. حاشیه بالایی دیوارهای این تالار واطراف درهای اصلی و ورودی با گچ بریهای قالبی با نقشهایی اسطورهای از فرشته، شیر و شکاروفرهاد کوهکن با الهام از داستا نهای هفت پیکر نظامی گنجوی آراسته شدهاست.همچنین تصاویری از خوانین وبزرگان بختیاری در اندازههای مختلف برای تکمیل تزئینات این قسمت به کار رفتهاست. در ایوانهای ورودی و شمالی طبقه اول ستونهای گچبری شدهای دیده میشود که با نقوش حصیری شکل بر روی تیرهای چوبی آفریده شدهاند.اطاق آیینه که در حقیقت یکی از هشت اطاق بازمانده اصیل از این نوع در منطقه میباشد در خور توجهاست. این اتاق که دیوارها وسقف آن با آیینه تزئین شده با تکنیک نقاشی پشت شیشه شکوه بیشتری یافتهاست. نقاشیها عموما تصاویری از سوارکاری، قصرها وابنیه سلطنتی با طرحهای اروپایی، گل ومرغ نمای ونمای خارجی خود بنا هستند در دیوارهای شرق و غرب آن چهار عدد قاب آیینه طراحی شده که مربوط به الحاقات سابق الذکر در دهههای 1330 هجری شمسی به بعد میباشد و بوسیله روشنایی برق در پشت آن به عنوان شب چراغ مورد بهره برداری قرار میگرفتهاست. از دیگر تزئینات بکار رفته در بنای فوق الذکر درهای چوبی آن میباشد که به انواع ساده در طبقه همکف ومعرق با مفتول نشانده به صورت قاب وتنگه با ابزار زنی پیرامون قابها در طبقه اول تقسیم میگردد.
از نظر کار هنری بر روی سنگ، این بنا برخلاف بسیاری قلاع خان نشین منطقه دارای تنوع نبوده و تنها به نصب ساده ستونهای سنگی با کار مختصر بر روی آنها و در نشیمن گاهها و ورودی و ازارههای طبقه همکف بخش جنوبی ونیز قسمت صفه شمالی، به نقشهای هندسی و یا گلهای ساده چند پر اکتفا شدهاست. در میانه حیاط پر درخت شمالی، حوض سنگی بزرگی، با طرح ایرانی چند ضلعی قرار دارد که آب آن قبلا از چشمههای موجود در ارتفاعات جنوبی مشرف به روستا بوسیله تنبوشه به حوض نسبتا کوچک در جلوی حیاط شمالی آورده شده وسپس بر اساس اختلاف سطح ونیروی ثقلی به تدریج به آ نمای حوض اصلی در داخل حیاط که در چهار سوی خود صورتکهای انسانی را داراست واز دهانشان آب با فشار به بیرون ریخته میشود منتقل میشدهاست در میانه دیواره شمالی حیاط مشرف به حوض بزرگ، کاشیهای کوچک رنگی برای ایجاد تنوع به چشم میخورد که در کنار هم نقوش هندسی لوزی، مربع و بیضی رابه وجود آوردهاند و در این میان کاشی آبی رنگی قرار داده شده که بر روی آن نوشته شده(سنه 1325 هجری قمری مبارکباد) که گویا مربوط به اتمام طر حههای تزییناتی داخلی بنا بوده و احتمالا به وقایع سیاسی اجتماعی ازجمله مسئله اعاده مشروطیت بی ارتباط نمیباشد. در حال حاضر این بنا همه روزه از ساعت 8 صبح تا6 بعدظهر پذیرای بازدیدکنندگان وعلاقه مندان آثار فرهنگی و تاریخی میباشد
رجال علمی و سیاسی که دراین قلعه حضور داشتهاند
1- مرحوم علامه میرزا علی اکبر دهخدا1258-(1334)
4- فرخی یزدی
5- وحید دستگردی
6- آقای ابوالقاسم نجفی برادر آقای نجفی معروف اصفهانی
بازدید دیروز : 9
کل بازدید : 280568
کل یاداشته ها : 89